لذت از هوشبری با وبلاگ اکسیژن
اکسیژن اولین وبلاگ تخصصی هوشبری دانشگاه علوم پزشکی همدان  
قالب وبلاگ

کمبود این ویتامین باعث بلوغ زودرس می شود

بلوغ زودرس یك فاكتور خطرزا برای بروز مشكلات رفتاری و روانی – اجتماعی در نوجوانان است. بر همین اساس


متخصصان علوم پزشكی در آمریكا هشدار دادند كاهش سطح ویتامین D در بدن دختران نوجوان می‌تواند به بلوغ زودرس منجر شود كه این امر در واقع یك فاكتور خطرزا برای بروز بسیاری دیگر از مشكلات و بیماریها در سنین بالاتر است.

دكتر ادواردو ویلامور متخصص همه‌گیرشناسی و استادیار دانشكده بهداشت عمومی دانشگاه میشیگان در این مطالعه تاكید كرد: بلوغ زودرس یك فاكتور خطرزا برای بروز مشكلات رفتاری و روانی – اجتماعی در نوجوانان است. بر همین اساس دخترانی كه در سن كم بالغ می‌شوند در آینده بیشتر با خطر ابتلا به بیماریهای قلبی و سوخت سازی و سرطان بویژه سرطان سینه مواجه خواهند شد.

بنا برگزارش خبرگزاری یونایتدپرس، این مطالعه روی 242 دختر 5 تا 12ساله در شهر بوگوتای كلمبیا به مدت 30 ماه ادامه پیدا كرد.
متخصصان دریافتند دخترانی كه با كمبود ویتامین D مواجه هستند دو برابر زودتر از سایر همسالان خود بالغ می‌شوند و این امر سلامت آنها را در سنین بزرگسالی و میانسالی به خطر می‌اندازد.
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ چهار شنبه 21 / 6برچسب:, ] [ 21:9 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

 

چارلی چاپلین میگوید آموخته ام که ...


    
بیایم برای یکبار هم که شده این جملاتو توی زندگیمون به کار ببریم و فقط نخونیم 


اموخته ام که
با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه، رختخواب خرید ولی خواب نه، ساعت خرید ولی زمان نه، می توان مقام خرید ولی احترام نه، می توان کتاب خرید ولی دانش نه، دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره ، می توان قلب خرید، ولی عشق را نه.

آموخته ام ... که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی
آموخته ام ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است
آموخته ام ... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت
آموخته ام ... که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم
آموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم
آموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی
آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است
آموخته ام ... که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند
آموخته ام ... که پول شخصیت نمی خرد
آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند
آموخته ام ... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم
آموخته ام ... که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد
آموخته ام ... که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان
آموخته ام ... که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد
آموخته ام ... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم
آموخته ام ... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم
آموخته ام ... که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد
آموخته ام ... که آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم دوستش دارم
آموخته ام ... که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ چهار شنبه 21 / 6برچسب:, ] [ 21:2 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

تیروئیدتان پرکار است یا کم کار؟

یکی از مشکلاتی که در کشور ما هم شایع است و علاوه بر تاثیر بر اندام‌های داخلی،‌ پوست را نیز تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، بیماری‌های تیرویید است...

 


 پرکاری تیرویید ریزش مو می آورد

پوست، درواقع آینه‌ای از مشکلات داخلی است و بسیاری از بیماری‌های سیستمیک تظاهرات پوستی دارند.

 وقتی این غده بسیار مهم و حیاتی در بدن کار خود را درست انجام ندهد و در ترشح هورمون‌های خود کم‌کاری یا پرکاری کند، سیستم داخلی بدن به هم‌می‌ریزد و پوست هم از این قاعده مستثنی نیست. گاهی آگاهی نداشتن ما از علایم بیماری‌ها، باعث می‌شود وقت و هزینه زیادی صرف کنیم و بدون گرفتن نتیجه از این مطب به مطب پزشک دیگر برویم. شاید باورتان نشود خارش یا خشکی پوست می‌تواند به علت مشکل تیرویید باشد. گفت‌وگوی ما را با دکتر نیلفروش‌زاده، رییس مرکز تحقیقات پوست و سالک در این باره بخوانید.

 آقای دکتر! مشکل تیرویید به متخصص غدد ربط دارد اما گاهی افراد این مشکل خود را هنگام مراجعه به متخصص پوست کشف می کنند. چرا؟

برای اینکه گاهی علت ریزش مو یا خارش پوست و خشکی آن را فقط می‌توان در اختلالات تیرویید جستجو کرد و ما از این طریق به تشخیص تیرویید می?رسیم. بیماری که خارش دارد یا ریزش مو پیدا کرده، باید بداند پزشک برای رسیدن به تشخیص دقیق معمولا شرح‌حال کاملی می‌گیرد و معاینه و آزمایش‌های لازم او را به تشخیص قطعی می‌رساند. با پرسیدن نکات کلیدی از بیمار، حدس و گمان ما به سوی درست هدایت می‌شود و بعد از تشخیص و علت‌یابی، درمان را آغاز می‌کنیم.

اینکه آیا بیمار عدم‌تحمل به گرما دارد؟ دچار کاهش وزن شده است، آیا تپش قلب دارد، و اینکه عادت‌های غذایی‌اش تغییر کرده است یا نه، برای ما مهم است. اگر علت اصلی خارش پوست پیدا و برطرف شود، با کمک متخصص غدد همه بدن از عملکرد نادرست تیرویید نجات می‌یابد اما تا این عامل را نشناسیم، فقط به‌طور موقت به بیمار راه‌حل داده‌ایم.

سلامت: ما 2 مشکل اصلی با غده تیرویید داریم؛ در کدام حالت تظاهرات پوستی به‌وجود می‌آیند؟ وقتی کم‌کاری می‌کند یا وقتی پرکار می‌شود؟

در هر 2 حالت. مشکل پرکاری تیرویید (هیپرتیروییدی) بیماری نسبتا شایعی است و بیشتر مردم از آن غافل‌اند یا به تشخیص آن اهمیت چندانی نمی‌دهند. این بیماری زمانی ایجاد می‌شود که تیرویید به هر دلیلی بیش از حد عادی هورمون تولید کند. پرکاری تیرویید بیشتر در سنین 20 تا40 سالگی رخ می‌دهد و زنان بیش از مردان دچار آن می‌شوند. در پرکاری تیرویید، کم‌پشتی وسیع موهای سر و ریزش مو دیده می‌شود و حتی در مواردی، موهای زیر بغل هم کاهش می‌یابد. علایم آن کاهش وزن زیاد با وجود تغذیه طبیعی، لرزش دست‌ها، تپش قلب، عصبانیت و تغییرات پوست‌و‌مو است. 2 مورد از شایع‌ترین نشانه‌هایی که در پرکاری تیرویید دیده می‌شود، خارش و ریزش مو است.

در این بیماری به‌طور کلی پوست گرم، مرطوب و نرم است ولی حالت تحلیل‌رفته و نازک‌شده ندارد. در بررسی پوست سر، موها نازک و نرم هستند و نازک‌شدگی گسترده موها و تغییرات ناخن از جمله جدا شدن ناخن یا ناخن چکشی می‌تواند مشاهده شود. در بعضی مناطق پوست، ممکن است تیرگی وجود داشته باشد و در موارد شدید این تیرگی گسترده خواهد شد. تعریق بیش از حد، گرگرفتگی و قرمزی کف دست معمولا در افراد دچار پرکاری تیرویید مشاهده می‌شود. در مردان، به دلیل افزایش ثانویه استروژن، احتمال بزرگی سینه (ژنیکوماستی) وجود دارد.

سلامت: آیا رنگ پریدگی پوست هم در بیماران تیروییدی دیده می شود؟

بله، در بیماران دچار کم‌کاری‌تیرویید یا هیپوتیروییدی، تغییرات پوستی به‌صورت پوست خشن، ‌خشک و سرد و رنگ‌پریده است. گاهی پوست متورم است که ناشی از ادم سلولی حاصل از این بیماری است. در بعضی بیماران تغییررنگ پوست و زردشدن پوست رخ می‌‌دهد و عروق پوست بسیار شکننده می‌شوند. پوسته‌پوسته شدن کف دست و پا نیز در تعدادی از بیماران رخ می‌دهد. موها، خشن و شکننده و عروسکی می‌شود و رشد آنها به آهستگی رخ می‌دهد که به‌دلیل افزایش فاز تلوژن یا استراحت موهاست. ریزش موی ابرو به‌خصوص در ناحیه یک‌سوم خارج ابرو ممکن است دیده شود. از طرفی ناخن‌ها نازک و شکننده می‌شوند و رشد کمی دارند.

سلامت: به‌نظر می‌رسد مبتلایان به مختل شدن کار تیرویید، قبل از بروز مشکلات پوستی‌ به دلایل دیگر مسایل، تحت‌بررسی و درمان قرار می‌گیرند و مشکل پوستی شان هم رو‌به‌راه می‌شود. درست است؟

همیشه این‌طور نیست که با برطرف شدن علت زمینه‌‌ای، بیماری پوستی هم بهبود پیدا کند. بیشتر اوقات لازم است علاوه بر مراجعه به متخصص داخلی، برای درمان مشکلات پوستی، به متخصص پوست هم مراجعه کرد. مثلا وقتی کسی با علامت خارش به پزشک مراجعه می‌کند، در ذهن پزشک متخصص علل فراوانی برای ایجاد این مشکل به وجود می‌آید و برای رد بیماری‌هایی ‌مثل هپاتیت C، بیماری‌های انسدادی کبد، نارسایی کلیه، کم‌کاری یا پرکاری تیرویید، کم‌خونی فقرآهن، پرخونی، برخی سرطان‌های خون مثل لوسمی و لنفوم (به‌خصوص لنفوم هوچکین)، میلوما، سرطان‌های داخلی، انگل‌های روده‌ای، ام‌‌اس، ایدز و برخی بیماری‌های اعصاب و روان، باید همه جوانب را بسنجد. شما با دادن شرح‌حال کامل از خود می‌توانید به او در تشخیص بهتر کمک کنید.
مثلا دیابت به عنوان یکی از علل داخلی خارش مطرح می‌‌شود اما بیشتر افراد مبتلا به دیابت خارش ندارند. گاهی بیمار در اثر خارش با خاراندن صدمه زیادی به پوست خود می‌زند یا مشکل ریزش موهایش در وضعیت جدی قرار دارد که در این صورت هم به درمان متخصص پوست نیاز دارد.
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
منبع : salamat.ir

[ چهار شنبه 21 / 6برچسب:, ] [ 20:48 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

خاطرات  پس از مرگ از زبان هنرپیشگان (1)

بازيگر زنی كه در فيلم های كلاسيك بازی می كرد و در سريال پزشك دهكده نقش دكتر كوئين را داشت ، در 36 سالگی دچار سرماخوردگی شديد شد و در اثر حساسيت ....
 

در پزشكی نوین، بسیار اتفاق می‌افتد كه بیماری، دچار مرگ موقت شده و پس از اندك زمانی دوباره به زندگی بازمی‌گردد.

این بیماران در تمام مدت مرگ موقت خود، یك سری از خاطره‌ها را تجربه می‌كنند كه به آنها ( NDE (‌near death experience یا تجربیات نزدیك مرگ می‌گویند .NDE ممکن است در بزرگسالان ویا کودکان اتفاق بیافتدویک نکته مهم این است که لازم نیست فرد از لحاظ فیزیکی مرده باشد(قطع تنفس یا قلب)تا NDE را تجربه کنند بلکه این تجربیات ممکن است تحت شرایط متفاوتی که زندگی با تهدید مواجه است رخ دهد.این شرایط ممکن است شامل یک تصادف غیر کشنده ترافیکی یا یک اتفاق یا تصادف در حین کوهنوردی ویا هنگام تولد یک فرزند باشد. 
در مورد این نوع از تجربیات، نكات مبهم بسیاری وجود دارد و تحقیقات بسیاری بر روی این خاطرات در حال انجام است اما یكی از نكات جالب در مورد این تجربیات این است كه صرفنظر از نوع فرهنگها، ادیان و نژادهای انسان، این خاطرات ماهیت و كیفیت مشابهی داشته و در بسیاری از افراد یكسان است .
آنچه که واضح ومبرهن است  NDE یک توهم یا عدم توانایی یا کارایی مغزی نیست بلکه یک تجربه واقعی است . زمانیکه از تجربه کنندگان سوال می گردد که آیا این تصاویری که دیده اید همانند خواب بوده متفق القول جواب منفی می دهند. تمام این تجربیات بطور وسیع و مستند در فرهنگ پزشکی ثبت شده است .لذا کسانیکه بهNED به دیده شک وتردید می نگرند هرگز قادر به یافتن یک توصیف بیولوژیکی یا فیزیولوژیکی در آینده نخواهند بود.در این صفحه ما تعدادی از این خاطرات را در افراد مشهور مرور می‌كنیم .

 جین سیمور ( jane seymour)

 

بازیگر زنی كه در فیلم‌های كلاسیك بازی می‌كرد و در سریال پزشك دهكده نقش دكتر كوئین را داشت، در 36 سالگی دچار سرماخوردگی شدید شد و در اثر حساسیت به تزریق آمپول  پنی سیلین دچار ایست قلبی گردید.

او اینگونه می‌گوید : من بدن خود را ترك كردم. من میتوانستم خودم را در تختخواب ببینم. عده‌ای دور و بر من جمع شده بودند. به یاد می‌آورم كه آنها سعی می‌كردند تا من را به زندگی بازگردانند .

من در بالای آنها بودم و از گوشه اتاق به پایین نگاه می‌كردم . آنها سوزنها را به بدن من می‌زدند و سعی می‌كردند تا من را پایین نگاه دارند .

به یاد می‌آورم كه تمام زندگی من از پیش چشمانم گذشت اما در آن لحظه به بردن جایزه و چیزهایی شبیه به این فكر نمی‌كردم .

 تنها چیزی كه نگران آن بودم این بود كه می‌خواستم به زندگی برگردم چون نمی‌خواستم كس دیگری از بچه‌هایم مراقبت كند .

من در چنین افكاری غوطه ور بودم " نه، من نمی‌خواهم بمیرم. من برای ترك كردن بچه‌هایم آماده نیستم "

سپس در آن هنگام به خدا گفتم " اگر تو آنجا هستی، خدایا، اگر تو واقعا وجود داری و اگر من زنده بمانم، هیچوقت دوباره نام تو را بیهوده نخواهم آورد ".

با اینكه برای حدود سی ثانیه مرده بودم، می‌توانم به یاد بیاورم كه از دكترم خواهش می‌كردم تا من را به زندگی برگرداند. من اراده كرده بودم كه نمیرم . سپس ناگهان جین خود را در بدن خودش یافت .

 الیزابت تایلور (Elizabeth Taylor )
 

بازیگر زن اهل انگلیس، از هنگامی‌كه روی تخت عمل جراحی مرده بود می‌گوید. او به یاد می‌آورد كه از داخل یك تونل به سمت یك نور روشن سفید رنگ می‌رفت. در برنامه‌ی لاری كینگ در شبكه CNN، ستاره افسانه‌ای هالیوود می‌گفت كه چگونه برای پنج دقیقه بر روی تخت اتاق عمل مرده بود .

خانم تایلور می‌گفت كه او از نظر بالینی مرده بود و  روح" میشل تاد "، یكی از شوهران قبلی‌اش كه در گذشته عاشق او بوده است را دیده است . او می‌خواست كه با تاد بماند ولی، تاد به او گفته است كه كاری بر عهده الیزابت است و زندگی منتظر او است، "سپس او من را به سوی زندگی كشاند ".

برای احیای خانم تایلور و بازگرداندن او به زندگی یازده نفر از پزشكان و پرستاران تلاش كردند. وقتی كه من نور را دیدم به من گفته شد كه مرده ام. واقعاً گفتن و شرح دادن آن برای من مشكل است، به خاطر اینكه آن صدا حالتی باستانی داشت .

این در حدود پنجاه ثانیه پایانی اتفاق افتاد و من پس از آن "تاد" را دیدم . ( تاد همسر سوم تایلور بود كه در یك حادثه هوایی در سال 1958 كشته شده بود ).

وقتی من به آنجا برگشتم حدود یازده نفر در آن اتاق بودند.  من برای حدود پنج دقیقه رفته بودم . آنها من را به زندگی فرستادند تا مرگ من را به عنوان یك اخطار بر روی دیوار بچسبانند !

من این جریان را به بقیه مردم گفتم و پس از آن به گروه دیگری از مردم و پس از آن فكر كردم " وای، آن صداها واقعا ترسناك بودند "، من فكر كردم بهتر است چیزی نگویم.

برای مدتی طولانی، من چیزی درباره آن نگفتم و هنوز هم برای من مشكل است كه درباره آن حرف بزنم . اما من آن را با بیماران مبتلا به ایدز درمیان گذاشتم چرا كه من از مرگ نمیترسم چون آنجا بودم.  در یك مصاحبه دیگر با مجله ایدز "لیز" NDE   خود را دوباره شرح داد : من داخل آن تونل رفتم، نور سفید و مایك ( تاد ) را دیدم . گفتم مایك، هر جا كه تو هستی من هم می‌خواهم آنجا باشم و مایك گفت نه عزیزم، تو باید برگردی، كارهای مهمی‌است كه تو باید انجام دهی .

 تو نباید تسلیم مرگ شوی .

 تحقیقات بر روی   NDE از این جهت بسیار مشكل است كه معمولاً در این موارد فرد دچار مرگ موقت شده و دستگاهی كه بتواند این خاطرات را ببیند یا اندازه گیری كند در حال حاضر وجود ندارد .

تا به حال تحقیقات فقط بر اساس خاطرات افرادی كه این تجربه را داشته‌اند انجام شده است و همچنان ادامه دارد .
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ چهار شنبه 21 / 6برچسب:, ] [ 20:29 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

خاطرات پس از مرگ از زبان هنرپیشگان (2)

در گفتگو با USA Today او می‌گوید: در آن هنگام من یك نور سفید و درخشان بسیار زیبا را دیدم به خاطر می‌آورم كه...

شارون استون  

در سپتامبر سال 2001 شارون استون دچار خونریزی مغزی شد و در بیمارستان بستری شد.

ستاره مشهور سینما از مرگ مغزی خود می‌گوید.

او می‌گوید: ناگهان سردرد شدیدی را در سمت چپ سرم احساس كردم، فكر كردم سرم دارد می تركد، درد آنقدر شدید بود كه من نمی توانستم از جای خود حركت كنم و بر روی مبل افتادم.

با همسرم كه در خارج از شهر بود تماس گرفتم و به او گفتم، فكر كنم من دچار سكته مغزی شده‌ام.

در زندگی حرفه‌ای فكر می‌كنم بسیار این جمله‌ها را گفته‌ام كه، من دچار سكته قلبی شده‌ام، من دچار سكته قلبی شده‌ام و...

او تجربه دیدن نور سفید را هنگام آسیب مغزی خود داشته است.

در گفتگو با USA Today  او می‌گوید:نور سفیدی به شكل گردباد بسیار بزرگ در بالای سر من بود و من به داخل آن گردباد كشیده شدم.سپس برخی از دوستانم را دیدم ‌اما بسیار سریع، همه چیز تمام شد، من برگشتم، داخل اتاق بودم و داخل بدن خودم.

استون  در اثر یك ضایعه عروقی در رگهای زیرین مغز دچار علایم مرگ مغزی شده بود.

پس از سردرد شدید در سانفرانسیسكو، او توسط همسرش "فیل برونشتاین" به سرعت به بیمارستان برده شد.

پزشكان گفتند كه شارون استون در اثر یك آنوریسم (نوعی ضایعه برآمده عروقی) در مغز خود دچار خونریزی مغزی شده است.
من یك سفر واقعی به جایی داشتم كه هم اینجا بود و هم نبود، یك تجربه عجیب كه بر روی من تاثیر گذاشت، تجربه‌ای كه مشابه آن در دنیا تكرار نخواهد شد.

در حال حاضر او از نظر جسمی، سلامت است ‌اما هنوز هم گاهی از سردرد، رنج می‌برد.

استون معتقد است كه تجربه نزدیك مرگ او، زندگی او را دگرگون كرده است.

 

جرج لوكاس، كارگردان فیلم معروف جنگ ستارگان


جرج در جوانی بسیار خیال‌باف و كم رو بوده است و نیز، بسیار به مسابقات رانندگی علاقه داشته است.

سه روز قبل از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان، در یك تصادف شدید رانندگی به شدت آسیب دید و سه روز بین مرگ و زندگی بود و برای حدود دو هفته در بیمارستان بستری بود.

در مورد آن روزها جرج می‌گوید: شما نمی‌توانید چنین تجربه‌ای در دنیا داشته باشید و تا چنین تجربه‌ای نداشته باشید، نمی‌توانید این را احساس كنید كه علتی برای بودن شما در اینجا وجود دارد.

من فهمیدم كه باید در زندگی سعی كنم تا علت بودن خود را در دنیا كشف كنم و این كار را به پایان برسانم.
 
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ چهار شنبه 21 / 6برچسب:, ] [ 20:17 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

قاتل بی‌صدا!؟

...را به عنوان قاتل بی‌صدا می‌شناسند چون شما نه می‌توانید متوجه حضور آن شوید و نه می‌توانید آنرا استشمام كنید.
   
چگونه از مسموميت با گاز منوكسيدكربن پيشگيری كنيم؟

منوكسیدكربن را به عنوان قاتل بی‌صدا می‌شناسند چون شما نه می‌توانید متوجه حضور آن شوید و نه می‌توانید آنرا استشمام كنید چون گاز منوكسیدكربن، یك گاز بی‌رنگ و بدون بو است.

اما شما با دانستن علایم آن می‌توانید از مسمومیت با این گاز پیشگیری كرده و جان خود و خانواده خود را نجات دهید.

این گاز از سوختن ناقص مواد حاوی كربن و تركیب شدن آنها با اكسیژن ایجاد می‌شود.

منوكسیدكربن در منازل بیشتر از سوختن مواد نفتی ایجاد می‌شود مانند گاز شهری، نفت، بنزین.

در بدن انسان هموگلوبین كه یك تركیب شیمیایی موجود در گلبولهای قرمز است، وظیفه انتقال دادن اكسیژن را از ریه به بافتهای بدن بر عهده دارد.

مشكل از آنجا آغاز می‌شود كه مولكول اكسیژن باید برای نقل و انتقال به بافتها با مولكول هموگلوبین تركیب شود اما منوكسیدكربن توانایی بسیار بالاتری از اكسیژن برای پیوند با هموگلوبین دارد.

یك مولكول منوكسیدكربن 250 برابر میل بیشتری نسبت به مولكول اكسیژن برای تركیب شدن با هموگلوبین دارد.

گاز منوكسیدكربن با هموگلوبین تركیب شده و این مولكول را از بین می‌برد، بنابراین، هموگلوبین دیگر نمی‌تواند با اكسیژن تركیب شود و بافتها و اعضای بدن دچار كمبود اكسیژن می‌شوند.

دستگاههایی كه در منزل می‌توانند گاز منوكسید كربن را تولید كنند شامل دستگاههای حرارت مركزی، بخاری، آب گرمكن، اجاق‌ها، گاز آشپزخانه و خودروها هستند.

نداشتن تهویه مناسب یا بسته شدن دودكش‌ها در این وسایل باعث سوختن ناقص مواد نفتی شده و انسان را در معرض خطر مسمومیت با منوكسیدكربن قرار می‌دهد.

به طور مثال اگر شما خودرو خود را در یك پاركینگ با فضای بسته و در بسته روشن می‌كنید، باید منتظر مسمومیت با منوكسیدكربن باشید.

در مثال فوق در حدود ده دقیقه طول می‌كشد تا گاز منوكسیدكربن در جریان خون شما ظاهر شود.

 
علایم مسمومیت
علایم مسمومیت مختصر با گاز منوكسیدكربن غیر اختصاصی هستند و مانند علایم سرماخوردگی یا آنفولانزا و یا سایر مسمومیت‌ها است مانند: سردرد، تهوع، شكم درد، احساس ناخوشی، احساس زخم در گلو و سرفه خشك است.

اما در مسمومیت با منوكسیدكربن برخلاف سرماخوردگی ما تب نداریم.

در خردسالان، علایم مسمومیت بیشتر مربوط به دستگاه گوارش می‌شود مانند تهوع و استفراغ.

مسمومیت‌های شدیدتر با این گاز می‌تواند ضربان نامنظم قلب، افزایش تنفس، حالت گیجی و منگی، خواب آلودگی و تنفس مشكل را ایجاد كند.

در برخی موارد تشنج و افت سطح هوشیاری نیز ایجاد می‌شود.

این علایم می‌تواند چند روز یا حتی چند ماه پس از تماس با منوكسیدكربن ادامه داشته باشد.

بیماران در تمام این مدت می‌توانند دچار سرگیجه، كاهش توانایی حافظه و اختلالات شناختی شوند.

 
چگونه از مسمومیت با گاز منوكسیدكربن پیشگیری كنیم؟
مسمومیت با گاز منوكسیدكربن قابل پیشگیری است.

مهم این است كه مراقب آن باشید و بدانید كه چگونه خطر مسمومیت را به كمترین حد كاهش دهید. برای كاهش خطر مسمومیت بهتر است نكات زیر را رعایت كنید.

دودكشها و هواكشها را به صورت مرتب بررسی كنید.

دستگاههای حرارتی منزل باید هر سال سرویس و كنترل شوند.

می‌توانید دستگاههای اخطار دهنده منوكسید كربن را در منزل نصب كنید.

هیچ وقت خودرو، موتور سیكلت و وسیله نقلیه خود را در گاراژ با در بسته روشن نكنید.

 
در موارد زیر به فكر مسمومیت با گاز منوكسید كربن باشید
اگر تمام افراد خانواده یا تمام همكاران شما علایم مشابهی داشتند.

وقتی شما به جای دیگری بروید آن علایم از بین بروند (به طور مثال هنگامی كه به مسافرت می‌روید سردرد شما از بین می‌رود).

علایم در یك فصل خاص از سال بروز پیدا می‌كنند (به طور مثال شما فقط در فصل زمستان دچار سردرد می‌شوید).

 
درمان مسمومیت با منوكسیدكربن
درمان مسمومیت با این گاز بستگی به شدت مسمومیت داشته و در موارد شدید به اقدامات پیشرفته بیمارستانی نیازمند هستیم.

در صورتی كه با مسمومیت با منوكسید كربن مواجه شدید ابتدا باید به جایی كه تهویه مناسب داشته باشد بروید و یا مصدوم را به محلی كه تهویه مناسب داشته باشد ببرید.

سپس باید ضربان قلب و تنفس مصدوم را بررسی كرده و در صورت نیاز مصدوم را احیای قلبی و ریوی كنید (لازم به ذكر است كه احیای قلبی و ریوی یك كار تخصصی بوده و برای این كار شما باید دوره مربوطه را در هلال احمر گذرانده باشید).

با اورژانس تماس بگیرید (در صورتی كه اورژانس به موقع نیامد به آژانس خبر بدهید و مصدوم را به نزدیکترین بیمارستان انتقال دهید)
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ چهار شنبه 21 / 6برچسب:, ] [ 20:9 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

دو قطبیها چگونه افرادی هستند؟

در اختلال دو قطبی بعضی مواقع فرد احساس سرخوشی ، خود بزرگ بینی و رفتارهای ناپایدار به همراه خوشحالی شدید می نماید و در بعضی مواقع .....
 
اختلال دو قطبی چیست؟

اختلال دو قطبی همیشه با دو فاز احساسی کاملاً متفاوت مشخص می‌گردد. در واقع در بعضی مواقع فرد احساس سرخوشی، خود بزرگ بینی و رفتارهای ناپایدار به همراه خوشحالی شدید می‌نماید و در بعضی مواقع علائم افسردگی (بی علاقگی، بی حوصله گی) را از خود بروز می‌دهد.

این افراد حداقل سه علامت از علائم زیر را تجربه کرده اند:

1. ایده های خود بزرگ بینی و یا افزایش بیش از اندازه در اعتماد به نفس

2. نیاز کمتر به خواب

3.یک احساس اضطرار در صحبت کردن

4. افکار پراکنده و فاقد تمرکز

5. افزایش فعالیت برای به انجام رساندن یک هدف و یا بیان آن با تحریک‌پذیری شدید

6. افزایش حس لذت جویی که ممکن است به صورت افزایش شدید میل جنسی، خوشگذرانی و ولگردی که معمولاً با عاقبتی بد همراه است.

بین حمله‌های مانیک و افسردگی فرد کاملاً حتی برای ماهها و سالها نرمال است.
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
 

[ چهار شنبه 21 / 6برچسب:, ] [ 20:3 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

 

رومانتیک‌ترین جای زمین مخصوص عاشقان کجاست؟ + عکس

 

جزیره گالشنژاک" که در کانال پشمن (در نزدیکی شهر تورانژ کرواسی) واقع شده، یکی از معدود عوارض طبیعی زمین به شکل قلب است. این جزیره امروزه به جزیره عشق یا جزیره عشاق معروف شده است.
این جزیره در مختصات 43.978 درجه شمالی و 15.25 درجه شرقی واقع شده و قطر آن 500 متر و طول ساحل آن 1.55 کیلومتر است و بلندترین بخش آن 36 متر از سطح آب ارتفاع دارد.
 
 
 
شکل خاص جزیره عشاق را نخستین بار دریانورد مورد علاقه ناپلئون به نام شارل فرانسیس بوتمپ-بوپره در قرن نوزدهم به روی نقشه آورد، اما پس از آن‌که تصاویر بهتری از آن در فوریه 2009 / بهمن 1387 به وسیله گوگل‌مپ تهیه شد، به شهرت جهانی رسید.
این تصویر را ابزار پیشرفته رادیومتری نور مریی و فروسرخ مستقر بر ماهواره پیشرفته رصد خشکی، ALOS متعلق به آژانس فضایی اروپا تهیه کرده است.
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
 

[ چهار شنبه 21 / 6برچسب:, ] [ 19:50 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

 
 
 
 

چرا جوان‌ها برای ازدواج دنبال کسانی شبیه پدر و مادرشان هستند؟

دخترها به دنبال پسری با ویژگیهای شبیه به پدر هستند و پسرها به دنبال ویژگی هایی شبیه به مادر.
 
بسیاری از زوج ها برای انتخاب همسر به دنبال تکرار ارتباطات خوشایند گذشته هستند. در واقع آن ها بدنبال چیزی شبیه پدر و یا مادرشان و یا شخصیتی از این قبیل هستند.
برای همین هم بسیار از نظریه پردازان بر این باورند که زندگی در یک دور مداوم، تکرار گذشته ها است.
دختر و پسر از نظر رفتار و چهره تقریباً به چهره والدین خود گرایش دارند، دخترها به دنبال پسری با ویژگیهای شبیه به پدر هستند و پسرها به دنبال ویژگی هایی شبیه به مادر. از نظر روانشناختی، این انتخاب نوعی تکرار الگوی دورنی است، الگویی از روابط عمیق و صمیمانه.
برای همین در بسیاری از موارد ما کسانی را از نظر ویژگی ها برای ازدواج خوب می پنداریم که شبیه به والدین ما باشند. ما با این افراد راحت تر ارتباط برقرار می کنیم، راحت تر هم حسی می کنیم و به نوبه ای احساس می کنیم که سال ها است که یکدیگر را می شناسیم.
اما چیزی که بایستی بیشتر به آن دقت کنیم آن است که همه انتخاب ها بر این اساس صورت نمی پذیرد، پس بایستی انتظارات خود را از همسرتان مجزا کنید بدین معنی که تکرار الگوی صمیمانه قدیمی حتماً بهترین نوع رابطه نیست. برای همین بایستی یاد بگیرید وقتی ناراحت می شوید، خوشحال می شوید و یا هر رفتاری که می کنید با کسی غیر از والدین خود روبرو هستید پس نیاز به تغییراتی نیز وجود دارد.
 
برای توافق بر سر رفتارهایی که عمیقاً به آنها وابسته اید بایستی گاهی به اشتراک برسید و گاهی نیز نیاز به تغییر است. بگذارید با یک مثال مطلب را ساده تر کنیم
برای مثال شاید شما مانند دختری بودید که وقتی به هر دلیلی ناراحت می شدید، به یک گوشه می رفتید و کز می کردید ناجی شما پدری بود که با نوازش و دلجویی و یا با یک هدیه از شما استقبال می کرد تا حال شما خوب شود. اکنون شما این صفت را در عمیق ترین تجربیات کودکی به همراه دارید و آن را با خود به زندگی زناشویی می آورید. در این زمان شما وقتی ناراحت می شوید دوست دارید کسی  از شما دلجویی کند و آن همسری است که باید نقش قدیمی پدرتان را بازی کند. این موضوع امری طبیعی است اما می تواند گاهی مشکل ساز باشد.
 
در واقع زمانی صفات گذشته ما می تواند مشکل ساز باشد که انتظاراتی را بوجود بیاورد که دیگران از آن بی خبرهستند. در این شرایط بایستی زوجین چند نکته را برای کاهش اختلافات ناشی از این انتظارات در پیش بگیرند :
 
1- در مورد احساسات و نوع برخوردشان با مسائل گفتگو کنند.
 
2- انتظارات احساسی و رفتاری خود را بیان کنند.
 
3- در مورد حساسیت های یکدیگر بحث و گفتگو کنند.
 
4- به حساسیت ها و خواسته های هم احترام بگذارند.
 
5- به یگدیگر برای تغییر الگوهای درونی مشکل ساز کمک کنند.
 
در آخر تغییر الگوهای درونی صمیمت کار بسیار مشکلی است، چرا که این الگوها با پایه ترین مفاهیم ارتباط و صمیمت در ارتباط هستند، در نتیجه ابتدایی ترین راه برای کنترل تاثیر این الگوها، شناخت و هماهنگی با آن ها است.
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ چهار شنبه 21 / 6برچسب:, ] [ 19:31 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

معروف ترین ایرانیانی که مجرد بودند!! + تصاویر

در تاریخ ایران چهر های و نام های زیادی در عرصه های دینی و سیاسی و فرهنگی و علمی وجود دارند كه با وجود اینكه نامشان در تاریخ ثبت شده، اما به علت عدم ازدواج ، نسلشان منقطع و هیچ فرزند و نشانه ای از آنها به یادگار باقی نمانده است.
 
 
سید جمال الدین اسدآبادی همدانی
سید جمال الدین اسدآبادی همدانی از بزرگترین مصلحان و بیدارگران در جهان اسلام است كه بعد از گذشت نزدیك به ۱۱۵ سال از شهادت مظلومانه اش در گوشه زندان جور حكومت عثمانی ، نامش زنده است و افكارش جاوید.
این مجاهد بزرگ در طول زندگی اش شاگردان بسیاری پروش داد ولی به دلیل عدم تشكیل خانواده و ازدواج نكردن ، فرزند و یادگاری برجای نگذاشت . شهید مرتضی مطهری در مورد سید جمال الدین اسدآبادی چنین عنوان می كند: سید جمال هر كار ممكن را برای درمان درد های جامعه انجام داد.مانند مسافرت ها،تماس ها،سخنرانی ها،نشر كتاب ومجلات،تشكیل حزب و جمعیت و حتی ورود و خدمت در ارتش بهره جست.در عمر 60 ساله خود(1314-1254 ه.ق )ازدواج نكرد و تشكیل عائله نداد زیرا با وضع غیر ثابتی كه داشت و هر زمانی در كشوری به سر می برد و گاهی در تحصن یا تبعید یا تحت نظر بود،نمی توانست مسئولیت تشكیل خانواده را برعهده بگیرد.
 
سید ابوالقاسم انجوی شیرازی
سیدابوالقاسم انجوی شیرازی پژوهشگر و نویسنده معاصر در سال 1300 ش. در شیراز به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی خود را در مدارس علمیه تهران و مشهد آغاز كرد ، سپس به تهران رفت و در دبیرستان دارایی تحصیلات خود را پی گرفت. او تا مقطع لیسانس ادامه تحصیل داد ، سپس در سال 1329 به سوییس رفت و تحصیلات خود را در رشته علوم سیاسی و اجتماعی در ژنو تكمیل نمود. بعد از شهریور 1320 و سقوط رضا شاه ، استاد انجوی به فعالیت های سیاسی روی آورد و از حدود سال 1322 نیز فعالیت های مطبوعاتی خود را آغاز كرد. استاد انجوی شیرازی از چهل سالگی به كار گردآوری اسناد و حفظ و نگهداری روایات و میراث فرهنگی مردم پرداخت. . استاد انجوی شیرازی در شهریور 1372 ، در تهران درگذشت و در گورستان ابن بابویه به خاك سپرده شد.وی هرگز ازدواج نكرد اما دوستان زیادی داشت. وی از آخرین دوستان صادق هدایت بود.
 
میرزا ابوالحسن جلوه
 
فرخی یزدی
محمد فرخی یزدی شاعر مبارز معاصر در سال ۱۲۶۷ شمسی مصادف با ۱۳۰۶ه.ق در یزد چشم به جهان گشود و علوم مقدماتی را در آن شهر فرا گرفت. فرخی از همان كودكی رنج وسختی را حس كرد واز نزدیك سختی و رنج اطرافیان خود را دید و بر اثر این رنجها بود كه روحیه انقلابی در وی پدیدار گردید و چون ذوق سرشاری به شعر داشت افكار انقلابی خود را به نظم كشید. فرخی در اوایل پیدایش مشروطیت و تشكیل حزب دموكرات ایران از دموكرات خواهان یزد گردید و در نتیجه سرودن اشعار انقلابی حاكم یزد دستور داد دهان او را با نخ و سوزن بدوزند و این نمونه ای از جناینكاریهای دوران استبداد بود. او به اتهام توهین به خانواده سلطنتی دستگیر شد و به زندان افتاد و سر انجام در ۲۵ مهرماه سال ۱۳۱۸ شمسی به دستور رضاشاه در زندان شهربانی به وسیله آمپول هوا كشته شد كه از مدفنش نیز اطلاع دقیقی در دست نیست. فرخی نیر متاهل نبود و بدون فرزند از دنیا رفت.
جهانگیر خان قشقایی
جهانگیرخان قشقایى در سال 1243 ه‍.ق. در خانواده‏اى تحصیل كرده به دنیا آمد. .او، فرزند محمد علی خان ایلخانی از بزرگ زادگان ایل قشقایی است. وی فقیه، فیلسوف و شاعر شیعی، و پدرش از خان های تیره ی دره شوری ایل قشقایی بود. تا چهل سالگی چون دیگر خان ها، اوقات خود را تفریح و تفرج و شكار گذرانید. (باستانی پاریزی، ص 410) روزی گذرش به مدرسه ی چهارباغ افتاد و در ملاقات با درویشی، شوق تحصیل در دلش شعله كشید. او در علوم عقلی به جایی رسید كه عالمان وقت به شاگردی اش مباهات می كردند. وی متخصص در علوم فلسفه، فقه، و اخلاق بود، و شعر نیز می سرایید. شاگردان او، فاضل تونی، سید حسن مشكان طبسی، شیخ اسدالله ایزد گشسب، فرصت الدوله شیرازی، ضیاءالدین دری، حاج آقا رحیم ارباب و جلال الدین همایی بودند. جهانگیر خان در اثر بیماری در اصفهان در گذشت و در تكیه ی ترك به خاك سپرده شد. آثار كه از او به جای مانده، شرحی بر نهج البلاغه است. وی نیز ازدواج نكرد و همسری نداشت .آیت اللَّه جهانگیرخان در 85 سالگى، رمضان سال 1328 ه‍.ق. در اصفهان فوت كرد.
 
شیخ مرتضی طالقانی
شیخ عارف و زاهد مرتضی طالقانی در سال 1274 هجری قمری در قریه دیزان طالقان به دنیا آمد .
مرحوم علامه جعفری نزدشیخ مرتضی طالقانی مقداری درس معارف خوانده بودند و همچنین بخشی از فلسفه و عرفان را از ایشان آموخته بودند؛ در واقع استاد مسلّم علامه در عرفان عملی شیخ مرتضی طالقانی بوده است و از گفته های علامه جعفری (ره) استفاده می شود، تاثیر ایشان از شیخ مرتضی طالقانیقابل وصف نیست و هر وقت علامه از ایشان یاد می كردند اشك از چشمانشان جاری میشد.
یكی از ویژگی های این استاد، این بود كه تا آخرین لحظات عمر، تنها زیست و ازدواج نكرد؛ گرچه او دارای فرزند جسمی نبود، اما شاگردان فراوانی در مكتب او پرورش یافتند كه هر كدام از آنان به منزله فرزندان روحانی او هستند.این فقیه و عارف بزرگ ، 89 سالگی دیده از جهان فرو بست و در جوار قرب معبود آرام گرفت. او، زندگانی با سعادت گذراند و با سعادت از جهان رخت بربست.
به احتمال قوی مرجع عصر آیت الله العظمی آقا سید ابوالحسن اصفهانی بر جنازه اش نماز گزارد و در ایوان سوم از حجرات جنوب غربی صحن شریف علوی به خاك سپرده شد.
حكیم هیدجی
مرحوم شیخ محمد حكیم هیدجی در زنجان زاده شدو شاگردان بسیاری در محضر وی به تحصسل غلوم دینی پرداختند .وی از علمای تهران بود كه تا آخر عمر حجره ای در مدرسه منیریه متصل به قبر امامزاده سیدناصرالدین داشت، زمان ارتحال این عالم جامع در معقول و منقول را آخر ماه ربیع الاول سال ۱۳۴۹ه. ق مطابق تابستان ۱۳۱۴ه. ش نوشته‌اند. ،شهید مرتضی مطهری سال فوتش را ۱۳۳۹ه. ق ( ۱۳۱۴ه. ش) می‏داند، جنازه‌اش را بر حسب وصیت او به قم حمل نمودند و بعد از اقامه نماز میت توسط آیة اللّه حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی در قبرستان بابلان واقع در شمال شرقی بارگاه حضرت معصومه دفن نمودند و بر مرقدش گنبدی نیز ساخته‌اند .وی ازدواج نكرده بود.
حكیم هیدجی از دوران طفولیت ذوق شعری داشت و در نوجوانی به سرودن اشعار فارسی و تركی پرداخت.
سهراب سپهری
سهراب سپهری شاعر و نقاش نام آشنای معاصر در 15 مهر ماه 1307 در شهر كاشان به دنیا آمد.سپهری در سال 1357 به بیماری سرطان خون مبتلا شد و در سال 1358 برای درمان به انگلستان رفت، اما بیماری بسیار پیشرفت كرده بود و سرانجام در اول اردیبهشت ماه 1359 ، سهراب سپهری به ابدیت پیوست. وی در طول زندگی ۵۲ساله خود همسری اختیار نكرد.
 
علی اكبر دهخدا
علی اكبر دهخدا از خبره ترین و فعال ترین استادان ادبیات فارسی در روزگار معاصر است كه بزرگترین خدمت به زبان فارسی در این دوران را انجام داده. لغت نامه بزرگ دهخدا كه در بیش از پنجاه جلد به چاپ رسیده است و شامل همه لغات زبان فارسی با معنای دقیق و اشعار و اطلاعاتی درباره آنهاست و كتاب امثال و حكم كه شامل همه ضرب المثل ها و احادیث و حكمت ها در زبان فارسی است خود به تنهایی نشان دهنده دانش و شخصیت علمی استاد دهخدا هستند. دهخدا به غیر از زبان فارسی به زبانهای عربی و فرانسوی هم تسلط داشته و فرهنگ فرانسوی به فارسی او نیز هم اكنون در دست چاپ می باشد.
دهخدا علاوه بر این كه دانشمند و محقق بزرگی بود مبارز جدی و كوشایی نیز در انقلاب مشروطه محسوب می شد. او مبارزه را نیز از راه نوشتن ادامه می داد و مطالب خود علیه رژیم مستبد قاجار را در روزنامه صور اسرافیل كه از روزنامه های پرفروش و مطرح آن زمان بود چاپ می كرد.
علی اكبر دهخدا در حدود سال 1297 هـ. ق (1257 خورشیدی) در تهران متولد شد. اصلیت او قزوینی بود.
 
سیدجلال الدین آشتیانی
علامه سید جلال الدین آشتیانی مفسر و فیلسوف و پرچمدار حكمت صدرایی در دوران معاصر و شارح بزرگ مكتب فلسفه اشراق و عرفان اصیل اسلامی، بی گمان یكی از شخصیت های استثنایی تاریخ و فرهنگ معاصر ایران زمین بود. نكته ای كه درباره وی مورد اتفاق همگان است، این است كه: علامه آشتیانی، انسانی متعالی و فیلسوفی والامقام در حد ملاصدرای زمان بود
سید جلال الدین میرى آشتیانى در سال ۱۳۰۴ خورشیدى در قصبه آشتیان از توابع سلطان آباد اراك در خانواده اى كاملاً متدین و مذهبى، چشم به جهان گشود.سید جلال الدین آشتیانی ، پس از گذراندن بیماری طولانی و بر اثر كهولت سن در سن هشتاد سالگی در سوم فروردین ماه 1384 هجری شمسی دار فانی را وداع گفت. وی از بازماندگان حكمت صدرایی در ایران محسوب می شد كه آثار منحصر به فردی را خلق كرده بود.وی سالها در خدمت امام خمینی شاگردی نموده و از دوستان صمیمی مرحوم سید مصطفی خمینی بوده است .غلامه آشتیانی نیز همسر و فرزند نداشت و تا ژایان عمر مجرد باقی ماند.
میرزاده عشقی
میرزاده عشقی شاعر و روزنامه نگار معاصر نامش « سید محمد رضا » فرزند « حاج سید ابوالقاسم كردستانی » ودر تاریخ دوازدهم جمادی الآخر سال 1312 هجری وقمری مطابق 1272 خورشیدی وسال 1893 میلادی در شهر همدان متولد شده است و در ۱۲ تیر ۱۳۰۳ به دست عوامل رضاخان كشته شد .
عشقی اخلاقا آدمی خوش مشرب ، نیكو خصال وبه مادیات بی اعتنا بود، زن وفرزندی نداشت ، با كمكهای پدری ، خانواده ، یاران و آزادیخواهان وبالاخره از در آمد نمایش های خود گذران می كرد.
در آخرین كابینه نخست وزیری « مرحوم حسن پیرنیا ، مشیرالدوله » از طرف وزارت كشور به ریاست شهرداری اصفهان انتخاب گردید ولی نپذیرفت.
كلنل محمدتقی خان پسیان
كلنل محمدتقی خان پسیان ازنظامیان دوره قاجار و از مبارزان علیه استعمار در تاریخ معاصر است .محمد تقی پسیان نه تنها صاحب قلم و دارای قریحه هنری و ذوق ادبی بود بلكه نخستین هوانورد ایرانی است كه در كشور آلمان ۳۳ بار به هوانوردی پرداخته و می‌خواست این هنر را در ایران به جوانان آموزش دهد.وی در سال ۱۲۷۰در تبریز متولد و در سال ۱۳۰۰ در قوچان كشته شد و قر وی در آرامگاه نادرشاه در مشهد قرار دارد .
باید اذعان كرد اگرچه كلنل ازدواج نكرد ولی به روایت اسناد روابط فعالی با خانمهای خارجی داشت. یكی از شواهد در مورد زمانیست كه در آلمان زندگی می كرد با یك زن آلمانی بنام كنایر آشنا شد واو را بعنوان استاد موسیقی خود معرفی می كند و حتی تازمان قیام وحكومت خراسان نامه هایی بین او و خانم كنایر ردوبدل می شود.
 
صادق هدایت
 
این نویسنده پوچگرا و نام آشنای ایرانی نیز هرگز ازدواج نكرد و درنهایت در سال ۱۳۳۱ دست به خودكشی زد .البته وی در دوران جوانی با دختری دوست بود به نام ترز . ترز همدم صمیمی هدایت در رنس، در زمان تحصیل هدایت در پاریس بوده است. پدر او در جنگ بین الملل اول در جبهة «مارینو» كشته شده بود و مادرش آرزو داشت دخترش با مرد دلخواه خود ازدواج كند و خوشبخت شود.صادق عاشق ترز بود ولی ترز خیانت كرد به خاطر همین صادق برای خودكشی خودش را در رودخانه ای كه از زیر برج ایفل رد میشه انداخت . یعنی اولین خودكشی صادق عشقی بوده . از انجایی كه هدایت آدم فوق حساس و احساسی بوده نگاه بدی به جنس زن پیدا میكند كه در داستان « زنی كه مردش را گم كرد » كاملا مشهود است ، داستان را با جمله ی از كتاب فوق زیبای ( این چنین گفت زرتشت ) «نیچه» با مضمون * به سراغ زنها كه میروی تازیانه را فراموش مكن * شروع میكند. شاید یكی از دلایلی كه هدایت تا آخر عمرش مجرد ماند و هیچوقت ازدواج نكرد همین نگاه باشد.
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
 

[ چهار شنبه 21 / 6برچسب:, ] [ 19:22 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

روزنامه اسپانیایی "ای.بی.سی" امروز با انتشار این خبر نوشت: بدن این زن اندونزیایی حالتی دارد که از بعضی نقاط آن موهایی کلفت با ارتفاع 10 تا 20 سانتی متر می روید که با درد زیاد همراه است.
پس از معاینه پزشکان، مشخص شد حدود 40 موی سیم مانند در نقاط مختلف بدن این زن روییده که که به نابودی بعضی از امعاء و احشای وی انجامیده است.

 
 
این گزارش می‌افزاید: تیم پزشکی که روی این مورد کار می کنند نتوانستند با استفاده از لیزر این موها را از بین ببرند و در نهایت مجبور شدند با استفاده از امواج مغناطیسی موها را در یک منطقه جمع آوری کنند تا آسان تر بتوان آنها را خارج کرد.
این روزنامه همچنین می افزاید طی مدت اخیر، موارد عجیب دیگری مشاهده شده که از جمله آنها می توان به تولد کودکی با دو سر و زنی اشاره کرد که مجبور است هر 15 دقیقه یک بار غذا بخورد تا زنده بماند.

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ چهار شنبه 21 / 6برچسب:, ] [ 19:16 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

ترانه علیدوستی با یک تاجر مقیم انگلیس ازدواج کرد!!


ترانه سینمای ایران این روزها بعد از گذشت 10 سال از اکران «من ترانه 15 سال دارم» دوباره با فیلمی از رسول صدر عاملی «زندگی با چشمان بسته» روی پرده سینماها خودنمایی می‌کند.
اما زندگی او بر‌خلاف آخرین فیلمش، غمگین نیست؛ بلکه شاد و پر از خنده، شادی، نقل و نبات است. ترانه علیدوستی اواخر تیرماه جشن نامزدی‌اش را برگزار کرد و ترانه عشق و شادی را نواخت. او تابستان پر از جشن و شادی را می‌گذراند.
شادی جشن نامزدی به همراه شادی اکران «زندگی با چشمان بسته» که سه سال در انتظار مجوز نمایش بود، حضور دوباره در فیلم پدر سینمایی‌اش رسول صدرعاملی و شادی برگزاری جشن بزرگداشت برای «ترانه» از سوی فیلمیران و... همه و همه تابستان داغ و خاطره‌انگیزی را برای عروس‌خانم ما رغم زده است.
هر چند این روزها برای این‌که در کنار نامزدش علی منصور باشد، ایران نیست و به انگلستان رفته. عروس 28 ساله ما شش هفت سالی از آقا داماد کوچک‌تر است. امیدواریم سکونت این businessman موفق در لندن باعث دوری ترانه از سینمای ایران نشود.
این زوج جوان مراسم نامزدی‌شان را در خانه مادر داماد در ولنجک برگزار کردند و مشغول سپری کردن روزهای تکرار‌نشدنی دوران نامزدی هستند.
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ چهار شنبه 21 / 6برچسب:, ] [ 13:32 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

بیدارماندن با قهوه تنهایک‌توهم‌ذهنی‌است!

اثر بیدار ماندن قهوه یک توهم ذهنی است و تنها اثر واقعی کافئین موجود در این نوشیدنی اثری است که بر روی "روان" می گذارد.
نوشیدن قهوه تنها بر روی بعضی از افراد اثر بی خوابی یا بیدار ماندن دارد و در سایر افراد یا بی تاثیر بوده و یا حتی باعث یک خواب آرام می شود.
اکنون گروهی از دانشمندان دانشگاه "ایست" در لندن دریافتند که اثر بیدار ماندن قهوه یک توهم ذهنی است و تنها اثر واقعی کافئین موجود در این نوشیدنی اثری است که بر روی "روان" می گذارد.
این محققان به منظور دستیابی به این نتایج بر روی 88 داوطلب بین سنین 18 تا 47 سال که عادت داشتند حداقل دو فنجان قهوه در روز بنوشند تحقیق کردند.
به گروهی از این افراد قهوه بدون کافئین داده شد درحالیکه در مورد بدون کافئین بودن قهوه به آنها اطلاعاتی ارائه نشد و به گروه دوم قهوه عادی داده شد اما به آنها گفته شد که قهوه بدون کافئین است.
براساس گزارش هافینگتون پست، سپس خلق و خو، زمانهای واکنش و کارایی ذهنی تمام داوطلبان اندازه گیری شد.
نتایج این تحقیقات نشان داد در افرادی که به آنها گفته شده بود قهوه بدون کافئین خورده اند باوجود اینکه قهوه واقعاً کافئین داشت اثرات بهتر واکنش مشاهده نشد. اما  افرادی که فکر می کردند قهوه نرمال خورده اند فعالیت و تحرک بیشتری از خود نشان دادند.

به این ترتیب این دانشمندان نتیجه گرفتند که احساس سرحال بودن و تحرک داشتن پس از نوشیدن یک فنجان قهوه تنها یک اثر ذهنی است و این نوشیدنی همانند یک داروی بی اثر (پلاسیبو) رفتار می کند..
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ چهار شنبه 21 / 6برچسب:, ] [ 13:19 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]




جراحان در حال ابداع شیوه ای برای القا هایپوترمیای شدید یا کاهش حرارت شدید بدن بیماران هستند تا در جراحی های بزرگ و دشوار بدن بیماران را به کلی از کار انداخته و به این شکل مدت زمان بیشتری را برای اجرای جراحی در اختیار داشته باشند

 


 
این شیوه علاوه بر اینکه از میزان مصرف داروهای بیهوشی و دستگاههای پشتیبان حیات در اتاقهای جراحی خواهد کاست، میزان آسیبهای مغزی و اندامی بدن بیمار را نیز که معمولا به واسطه نتپیدن قلب ایجاد می شوند، کاهش خواهد داد. محققان اکنون قصد اجرای اولین دور از آزمایشهای انسانی این شیوه را دارند که طی آن محلولی سرد جایگزین خون بیمار می شود تا به تدریج دمای بدن بیمار کاهش پیدا کند.

 

این شیوه انجمادی که توسط محققان دانشگاه پزشکی هاروارد و بیمارستان عمومی ماساچوست در بوستون ابداع شده، درجه حرارت بدن بیمار را به 10 درجه سلسیوس خواهد رساند. حرارت معمولی بدن انسان 37 درجه است و معمولا انسان زمانی که این حرارت به زیر 22 درجه سلسیوس برسد به سرعت می میرد.

 

دکتر حسن عالم جراحی که این تحقیقات را در بیمارستان عمومی ماساچوست دنبال می کند می گوید معمولا بیماران اورژانسی که دچار آسیب دیدگی های شدید ناشی از گلوله، چاقو و یا تصادف با خودرو شده اند به هر حال در آستانه مرگ قرار دارند و از این رو منجمد کردن بدن آنها می تواند مغز و دیگر اعضای بدن آنها را از آسیب دیدگی حفظ کند. به گفته وی آزمایشهای این شیوه بر روی حیوانات بسیار موفقیت آمیز بوده است.

 

وی می گوید: در صورتی که حرارت بدن و مغز را تا کمتر از 15 یا 10 درجه سلسیوس کاهش دهیم می توان از اندامهای حیاتی و مغز بیمار به مدت یک ساعت تا 190 دقیقه محافظت کرد.

 

در این شیوه از پمپهایی استفاده می شود که به رگهای اصلی بدن در اطراف قلب وصل شده و خون گرم را از بدن بیرون کشیده و محلول نمکی سرد کننده ای را وارد رگها می کند. این محلول به جراحان این امکان را می دهد تا در هر دقیقه حرارت بدن را دو درجه پایین آورده و اندامهای بدن را یکی پس از دیگری از کار بیاندازند.

 

در یک بدن معمولی مرگ مغزی در مدت زمانی در حدود چهار یا پنج دقیقه و در شرایطی که میزان اکسیژن بسیار پایین است رخ می دهد و به این شکل سلولها آغاز به تولید سمومی می کنند که به سرعت آنها را می کشد. اما در شیوه جدید سلولها در حالتی به نام "حیات معلق" یا Suspended Animation قرار می گیرند که از ترشح سموم کشنده سلولها جلوگیری می کند.

 

به گفته محققان، در شرایط وقوع جراحتهای بسیار جدی تنها چند دقیقه برای ترمیم حیاتی و نجات بیمار زمان وجود دارد و با استفاده از این شیوه از انجماد و مرگ موقت بیمار، مدت زمانی که برای نجات وی در اختیار پزشکان قرار می گیرد، افزایش خواهد یافت. در واقع این شیوه بیماران را تا آستانه مرگ برده و دوباره آنها را به زندگی باز می گرداند.

 

به گفته "عالم" این شیوه در حال حاضر در مورد بیماران قلبی در بیمارستان "نیو هاون" ییل مورد استفاده قرار می گیرد و پزشکان این بیمارستان قبل از آغاز جراحیهای دشوار و پیش از خاموش کردن دستگاه های پشتیبان علائم حیاتی، قلب و مغز بیمار را در حرارت 20 درجه منجمد کرده و مهلتی یک ساعته را برای اجرای جراحی، پیش از گرم شدن و احیای دوباره بیمار در اختیار جراحان قرار می دهند.

 

بر اساس گزارش بی بی سی، پزشکانی که در این بیمارستان از این شیوه مرگ موقت برای احیای دوباره بیماران استفاده کرده اند دریافته اند که بیمارانی که تحت چنین شیوه ای از جراحی قرار می گیرند، به دلیل عدم ایجاد اختلال در عملکرد مغز، نیازی به سپری کردن دوره های طولانی مدت ترمیمی سلولهای مغزی نخواهند داشت. بدن در این شیوه، حیاتی بدون تپش، بدون جریان خون و بدون سیگنالهای الکتریکی مغز است که پس از جراحی به حالت عادی باز می گردد. 
 
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 

[ سه شنبه 20 / 6برچسب:, ] [ 14:30 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

عوارض وحشتناک جراحی بینی

جراحی زیبایی بینی مشكلات و عواقب زیادی دارد.مهم‌ترین این علل به شرح زیر است...

 

 

1ـ اصلاح نكردن انسدادهای مكانیكی در حین عمل جراحی:
چنانچه قبل از عمل، بزرگی شاخك‌های بینی یا انحراف تیغه بینی وجود داشته باشد، جراح باید تلاش كند این موانع به ظاهر مختصر را هم برطرف كند. با توجه به این‌كه بینی با عمل جراحی معمولا كوچك‌تر می‌شود، چنانچه مانعی از قبل وجود داشته و انسداد هم ایجاد نكرده است را برطرف نكنیم، وقتی بینی جمع‌تر شد این مانع به ظاهر بی‌اهمیت باعث انسداد مسیر تنفسی می‌شود.

2ـ تورم مخاط داخل بینی:
چنانچه به دلیل سینوزیت مزمن یا آلرژی شدید مخاط داخل بینی متورم باشد، ممكن است باعث انسداد تنفسی شود.

3 ـ چسبندگی‌های داخل بینی:
اگر جراح داخل بینی را زیاد دستكاری كند، باعث زخمی‌شدن مخاط بینی می‌شود. اگر مخاط زخمی‌شده در مجاورت یكدیگر قرار گیرند هنگام ترمیم به یكدیگر می‌چسبند و راه داخل بینی را تنگ می‌كنند.

4 ـ تنگ كردن بیش از حد سوراخ‌های بینی.

5 ـ برداشتن بیش از اندازه از غضروف‌های نوك بینی:
این امر منجر به تنگی مدخل بینی می‌شود.

اگر جراح بینی از تجربه كافی برخوردار نباشد، علاوه بر مختل شدن عملكرد بینی، این احتمال وجود دارد كه ظاهر بینی فرم مطلوب و مورد نظر را پیدا نكند و به شكل نامطلوبی درآید. این شكل‌های نامطلوب و دلایل آن عبارتند از:

غیرقرینه بودن سوراخ‌های بینی

اگر به سوراخ‌های بینی فردی كه عمل نكرده بنگریم معمولا 2 سوراخ بینی دقیقا عین هم نیستند، اما فردی كه عمل می‌كند بعد از عمل انتظار دارد كه سوراخ‌ها كاملا قرینه باشند. جراح طی عمل باید تلاش كند كه میزان غیرقرینگی را برطرف كرده و تا آنجا كه ممكن است آن را اصلاح كند.

كاهش حس بویایی

پایانه‌های اعصاب بویایی در سقف حفره داخل بینی قرار گرفته‌اند. این ناحیه طی عمل زیبایی بینی معمولا دستكاری نمی‌شود، بنابراین احتمال آسیب دیدن حس بویایی بعد از عمل جراحی وجود ندارد، مگر در 2 حالت:

حالت اول: این‌كه فردی كه تحت عمل جراحی قرار گرفته است از قبل مبتلا به پولیپ وسیع و منتشر بینی بوده است و همزمان با عمل زیبایی تحت عمل پولیپكتومی‌ نیز قرار گرفته باشد. با توجه به این‌كه ممكن است پولیپ‌ها در قسمت نزدیك به سقف حفره بینی قرار گرفته باشند، برداشتن آنها و دستكاری آن قسمت ممكن است منجر به آسیب دیدن پایانه‌های بویایی شود. اگر فردی مبتلا به پولیپ وسیع بینی باشد، بهتر است ابتدا در یك عمل مجزا پولیپ‌ها برداشته شوند و سپس با فاصله چند ماه بعد تحت عمل زیبایی بینی قرار گیرند.

 

حالت دوم: اگر به دلایلی كه قبلا ذكر شد فردی در اثر عمل زیبایی بینی به درجاتی دچار انسداد بینی شود به همان میزان نیز دچار كاهش حس بویایی می‌شود، زیرا برای این‌كه بتوانیم بویی را حس كنیم باید مولكول‌های فرار آن ماده بتوانند از طریق بینی خود را به پایانه‌های اعصاب بویایی برسانند. چنانچه بینی مسدود باشد این مولكول‌ها قادر نیستند وارد بینی شوند تا بتوانند اعصاب بویایی را تحریك كنند.
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ سه شنبه 20 / 6برچسب:, ] [ 9:34 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]



10 ترفند برای رفع سوزش معده

بالا آمدن اسیدها و سوزش معده، حالات بسیار ناخوشایندی هستند. ما در این نوشتار، چند ترفند و توصیه برای محدود کردن یا کم کردن سوزش معده در اختیارتان می‌گذرایم.

 

 
درست است که برخی افراد بیشتر از دیگران دچار سوزش معده می‌شوند، اما این احساس ناخوشایند بسیار رایج است. رعایت برخی اصول می‌تواند این ناراحتی را کم کند. توصیه های ما برای مقابله با سوزش معده را دنبال کنید.

10 توصیه برای مقابله با سوزش های معده
1. بعد از ناهار خوردن دراز نکشید. بعد از شام هم، حداقل یک ساعت صبر کنید و بعد به رختخواب بروید. از دراز کشیدن جلوی تلویزیون خودداری کنید.

2. بعد از غذا، از انجام فعالیت های شدید خودداری کنید، ضمناً بعد از غذا خوردن نباید کارهایی انجام دهید که نیاز به خم شدن، دارند.

3. با قرار دادن یک حایل 15 سانتی متری، سرتان را از رختخواب بالاتر بیاورید.

4. بعد از غذا یک لیوان آب خالص بنوشید (از نوشیدن نوشیدنی های گازدار پرهیز کنید) تا به این ترتیب بالا آمدن اسیدها را به تأخیر بیندازید و آنها به عقب رانده شوند.

5. از مصرف برخی نوشیدنی ها خودداری کنید: این نوشیدنی ها حاوی کافئین یا تئین هستند به علاوۀ تمام نوشیدنی های الکلی. ضمناً از نوشیدن آبمیوه ها، خصوصاً آب مرکبات پرهیز کنید. مصرف شیرتان را نیز محدود کنید.

6. مصرف مواد غذایی چرب و سرخ شده را کم کنید.

7. حجم غذایی تان را بین چندین وعده تقسیم کنید، از مصرف غذاهای حجیم و خیلی چرب اجتناب کنید. 

8. از مصرف ادویه جات، معطر کننده ها، نعنای سبز و قرص نعنا پرهیز کنید.

9. مراقب وزن تان باشید و با اضافه وزن مبارزه کنید.

10. یک سری داروی ضد اسید وجود دارند که محتوای اسیدی معده را خنثی می‌کنند، فروش این داروها بدون نسخۀ پزشک آزاد است. با این حال بهتر است که قبل از مصرف با پزشک تان دربارۀ مشکل خودتان صحبت کنید.

پزشک مشکل شما را تشخیص خواهد داد و درمان مناسب را به شما پیشنهاد خواهد کرد. در تمامی موارد، خوددرمانی بدون نظر پزشک، نباید به هیچ وجه بیش از 15 روز طول بکشید.

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ سه شنبه 20 / 6برچسب:, ] [ 9:30 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

زنده یاد دکتر محمود حسابی(1371 – 1281) فیزیکدان ایرانی، در تهران زاده شد . پدر و مادرش از مردم تفرش بودند. خانوادهء او به کارهای دولتی و سیاسی اشتغال داشتند و آثار خدمات آبادانی مانند قنات و مسجد از جد ایشان در تهران موجود است.

محمود چهار ساله بود که پدربزرگش سفیر ایران در عراق شد و همراه خانواده اش به بغداد رفت. پس از دو سال توقف در آن شهر با خانواده به دمشق رفتند و سال بعد به بیروت منتقل شدند. تحصیلات ابتدایی را در هفت سالگی در مدرسه فرانسوی بیروت آغاز کرد و در آن جا با زبان فرانسه آشنا شد. تحصیلات متوسطه خود را در کالج امریکایی بیروت گذراند و در سال 1299 شمسی ایسانس ادبیات و علوم خود را از دانشگاه امریکایی بیروت گرفت. در 19 سالگی درجه*ی مهندسی راه و ساختمان را از دانشکده*ی مهندسی بیروت دریافت کرد و بخشی از برنامه آموزشی پزشکی دانشگاه بیروت را نیز گذراند.

در 1303 پس از اخذ دانشنامه*های ستاره*شناسی و نجوم و زیست*شناسی از دانشگاه امریکایی بیروت عازم فرانسه شد. در سال 1304 درجه*ی مهندسی برق را از دانشکده*ی برق ( اکول سوپریور دو الکتریسیته) و در 1305 مدرک تحصیلات معدن مدرسه*ی عالی معدن پاریس را دریافت کرد. تحصیلات رسمی دکتر حسابی در سال 1306 با اخذ درجه*ی دکترای فیزیک از دانشگاه سوربن فرانسه خاتمه یافت.

او در مدت تحصیل خود زبان های عربی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی را آموخته بود به طوری که می توانست از نوشته های علمی و فنی آن*ها به خوبی استفاده کند . در ضمن تحصیل رسمی در چند رشته ورزشی از جمله شنا موفقیت*هایی کسب کرد.

بازگشت به ایران

دکتر حسابی در سال 1306 به ایران بازگشت و در وزارت فواید عامه (وزارت راه و ترابری) به عنوان مهندس راه*سازی به استخدام دولت درآمد. یک سال بعد مدرسه*ی مهندسی وزارت به کوشش او تأسیس شد و بخشی از تدوین نظام*نامه آن را خود به عهده گرفت. در همین سال نقشه*ی ساختمانی راه ساحلی سراسری میان بندرهای خلیج فارس، از بوشهر تا بندر لنگه را تهیه کرد.

در سال 1307 به سبب افزایش مدرسه*های متوسطه و احتیاج به معلم برای تدریس در آن*ها ، دارالمعلمین عالی را تأسیس شد . دکتر حسابی در قسمت علمی این مؤسسه در رشته*ی فیزیک و شیمی به تدریس فیزیک پرداخت. دارالمعلمین عالی در سال 1321 به دانش*سرا تغییر نام یافت و دکتر حسابی همچنان به تدریس در آن مؤسسه تربیتی مشغول بود.

در سال 1313 دانشگاه تهران را با همکاری جمعی از فرهنگ*پروران تأسیس کرد و دانشکده فنی را بنیان نهاد و مدت دو سال ریاست دانشکده*ی فنی و تدریس در آن را برعهده داشت. پس از مدتی دانشکده علوم دانشگاه تهران را بنیان نهاد. ریاست این دانشکده از 1321 تا 1327 و از 1330 تا 1336 به عهده ایشان بود. از آغاز کار دانشکده علوم تدریس بعضی از درس*های فیزیک را عهده*دار بود تا آن که شاگردانی که خود تربیت کرده بود به مقام استادی رسیدند و ایشان فقط به تدریس اپتیک پرداختند.

m.hesabi45


آثار و خدمات

دکتر حسابی که در یک خانواده با فرهنگ ایرانی و مسلمان تربیت شده بود، با فرهنگ مغرب زمین نیز آشنا شد و توانست با شایستگی از امکانات موجود استفاده کند و خود را پرورش دهد و آن گاه توانایی*های خود را در جهت سازندگی به کار گیرد. آثار و خدمات دکتر حسابی در عمر طولانی و مؤثرشان عبارت از تربیت مستقیم چند هزار مهندس، استاد و دبیر فیزیک، پایه*گذاری چند نهاد علمی و فنی، تألیف و انتشار چندین کتاب و مقاله*ی علمی.

سراسر زندگی دکتر محمود حسابی در جریان آموزش و پرورش کشور بود. او بیش از شصت سال به آموزش فیزیک اشتغال داشت. نکته*سنجی ، واقع*نگری ، ژرف*نگری علمی و تعمق و تفکر علمی را در جامعه علمی ما پایه*گذاری کرد. او به کار معلمی خود عشق می ورزید و هیچ گاه از جستجو و کاوش باز نمی ایستاد. دکتر حسابی در کلاس*های خود فقط مفاهیم علمی را انتقال نمی*داد بلکه کوشش می*کرد که در دانشجویان عشق و علاقه به علم*آموزی و کاوشگری به وجود آید و مهارت*های لازم را کسب نمایند.

در سال 1366 در کنگره*ی شصت سال فیزیک که به مناسبت بزرگداشت استاد برپا شد از خدمات ایشان به عنوان پدر فیزیک ایران قدردانی شد. از کارهای مهم او، نخستین نقشه*برداری از راه ساحلی سراسری بندر*های میان خلیج فارس، نخستین راه تهران به شمشک، ساختن نخستین رادیو در کشور، بنیانگذاری مؤسسه*ی ژئوفیزیک، تأسیس سازمان انرژی اتمی، ایجاد نخستین دستگاه هواشناسی، پایه*گذاری انجمن موسیقی ایران، عضویت در تأسیس فرهنگستان زبان ایران،* تدوین قانون تأسیس دانشگاه، تشکیل مؤسسه استاندارد، پایه*گذاری نخستین مدرسه*ی عشایر در ایران در لرستان، پایه گذاری مرکز مخابرات اسد آباد، تاسیس نخستین مرکز مدرن تعقیب ماهواره در شیراز، نصب و راه اندازی نخستین دستگاه رادیولوژی در ایران، تاسیس نخستین بیمارستان خصوصی در تهران به نام بیمارستان گوهرشاد، تاسیس مرکز عدسی سازی در دانشکده علوم تهران و ایجاد نخستین رصدخانه*ی جدید در ایران از کارهای اوست.

دکتر حسابی در سال 1310 انجمن فیزیک ایران را تشکیل داد و از همان زمان به عضویت انجمن فیزیک اروپا، امریکا فرانسه و آکادمی علوم نیویورک درآمد. در سال 1314 عضو پیوسته*ی فرهنگستان ایران شد. در 1313 عضو شورای دانشگاه بود. علاوه بر این عضو شورای عالی فرهنگ، عضو انجمن اصطلاحات علمی، رئیس پژوهش* فضای ایران در هنگام تشکیل آن و رئیس انجمن ژئوفیزیک ایران به هنگام تشکیل آن بود. در بسیاری از کنفرانس*های علمی شرکت داشت و با بسیاری از نامداران جهان علم در ارتباط بود.

فعالیت*های سیاسی

دکتر حسابی علاوه بر فعالیت*های علمی و کارهای تحقیقاتی در امور سیاسی و اداری و قانونگذاری کشور نیر مؤثر بود. ایشان عضو هیأتی بود که از شرکت نفت انگلیس خلع ید کرد و نخستین رئیس هیأت مدیره و مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران شد. در سال 1330 به وزارت فرهنگ ایران در دولت مصدق منصوب شد. پس از آن به مجلس سنا راه یافت و تا سال 1342 در این سمت باقی ماند. او با طرح قرار داد ننگین کنسرسیوم و کاپیتولاسیون و نیز با عضویت دولت ایران در قرارداد سنتو در مجلس مخالفت کرد.

نگارش و پژوهش

نوشته های دکتر حسابی شامل 21 کتاب ، رساله و مقاله است. این نوشته*ها در سه زمینه*ی فیزیک، زبان فارسی و پژوهش*های فرهنگی است. در موضوع فیزیک ، علاوه بر رساله*ی دکتری درباره*ی حساسیت سلول*های فوتوالکتریک (1927 ) شش جلد کتاب و شش مقاله منتشر کرده*اند.

عنوان کتاب*ها*ی فیزیک عبارتند از:

1. کتاب فیزیک دوره اول متوسطه 1318

2. کتاب دیدگانی فیزیک دانشگاه تهران 1340

3. نگره کاهنربایی 1345

4. فیزیک حالت جامد 1348

5. دیدگانی کوانتیک 1358

6. الکترودینامیک (1945) Essaid Interpretation des Ondes de Broylie

عنوان مقاله*های فیزیک عبارتند از:

1. تفسیر امواج دو بر در شش رساله با عنوان A Strain Theory of Matter ، دانشگاه تهران 946 .

2. درباره*ی ماهیت ماده.

3. مقاله*ای درباره*ی پیشنهاد تفسیر قانون جاذبه*ی عمومی نیوتون و قانون میدان الکتریکی ماکسول چاپ شده در گزارش ذرات اصلی در دانشگاه کمبریج انگلیس 1946 .

4. مقاله*ای درباره*ی ذرات پیوسته Continuous چاپ شده به وسیله**ی آکادمی علوم امریکا 1947 .

5. مقاله*ای درباره*ی مدل بی*نهایت گسترده در نشریه*ی فیزیک فرانسه.

6. رساله*ای درباره*ی نظریه ذره*های بی*نهایت گسترده دانشگاه تهران 1977 .

 

مهمترین دستاورد علمی

کتاب*هایی که دکتر حسابی تألیف کرده*اند، دارای آخرین آگاهی*های علمی به دست آمده تا زمان تألیف هر کتاب است. از نظر نویسنده مهم*ترین کاری که در طول عمرش انجام داده است کاربر نظریه*ی بی*نهایت گسترده بودن ذرات است. خلاصه این نظریه آن است که هر ذره بیشتر در یک نقطه متراکم است، ولی مقدار اندکی از آن در تمام فضا گسترده است .

 دكتر محمود حسابي

خدمات فرهنگی

پژوهش*های فرهنگی استاد شامل رساله*ی راه ما ( 1935 )، کتاب نام*های ایرانی(1319) و رساله*ای درباره*ی فیزیک جدید و فلسفه*ی ایران باستان است. در زمینه*ی زبان،*کتاب*های وندها و گهواره*های فارسی (1368)، فرهنگ حسابی 372 ، رساله*ی توانایی زبان فارسی (1350) از آثار ماندنی در فرهنگ فارسی هستند. دکتر حسابی در کتاب وندها و گهواره*های فارسی می نویسد: "زبان فارسی یکی از زبان*های هند و اروپایی است. این زبان*ها دارای ریشه*های مشترکی هستند و از هندوستان و ایران و کشورهای اروپا تا جزیره*ی ایسلند گسترش دارند. این زبان*ها از نوع زبان*های تحلیلی و دپسا می*باشند( Analytic and Agglutmating ). در ساختمان این زبان*ها دو جزء وجود دارد. یکی ریشه*ها و دیگری وندها. ریشه*ها شامل فصل و اسم و صفت*اند و وندها شامل پیشوند و پسوند. از ترکیب این دو جزء واژه ها ساخته می شوند. مثلأ واژه (پیشرفت) از دوسیدن ( الساق) ریشه (رفتن) به پیشوند (پیش ) ساخته شده است و واژه ( گفتار ) از ریشه گفتن و پسوند ( آر) ساخته شده است." شماره واژه*هایی که با چند ریشه و پسوند و چند پیشوند می توان ساخت بسیار زیاد است. با 1500 ریشه و 150 پسوند می شود 225000= 150×*1500 واژه ساخت . با ترکیب این 225000 واژه با 200 پسوند می شود 45000000= 200× 225000 (چهل و پنج میلیون) واژه دیگر ساخت. در فارسی ترکیب های فراوان دیگری هم هست که به این شماره افزوده می شود. مانند ترکیب اسم با صفت چون ( روش اول ) و پیوند اسم با اسم چون ( خردپیشه ) و فعل با صفت چون و فعل با فعل چون ( گفت و شنود ).

پروفسور محمود حسابی دانش را با عمل آمیخته بود بسیاری او را تنها یک نظریه پرداز می شناسند حال آنکه او منشاء تحولات صنعتی بزرگی در ایران نیز بود به قول متفکر برجسته کشورمان ارد بزرگ : بجای گوشه نشینی و خرده گیری باید با ابزار دانش سبب رشد میهن شد و امنیت را برای خود و آیندگان بدست آورد .  پروفسور حسابی تا آخرین لحظه عمر ، پلی بود بین دانش محض و عملگرایان عرصه کار و تلاش ...

 

یک روز از زندگی مرحوم پروفسور محمود حسابی

دكتر حسابي

 
صبح زود: عبادات و مطالعات خصوصی.

7:30 تا 8:30 صبح: صرف صبحانه با خانواده.

8:30 تا 10 صبح: محاسبه تئوری بی‌نهایت بودن ذرات.

10 تا 10:30 صبح: استراحت و صحبت با خانواده.

10:30 تا 12:30 ظهر: نوشتن کتب و جزوات دروس دانشگاهی.

12:30 تا 13:30 صرف ناهار.

13:30 تا 14:30 استراحت.

14:30 تا 15:00 صرف چای با خانواده.

3 تا 5 بعدازظهر: مطالعه کتاب‌های فیزیک که از کتابخانه‌ها، دانشگاه‌های معروف دنیا، سفارش داده و دریافت می‌کردند.

5 تا 7 بعدازظهر: مطالعه مجلات فیزیک جدید و مجلات تخصصی دیگر.

7 شب: گوش دادن به اخبار رادیو، مطالعه مجلات خارجی و روزنامه‌های داخلی مانند: اشپیگل، لوپوان، تایم، نیوزویک، اطلاعات و کیهان.

9 تا 10 شب: تدریس و پاسخ سوالات فرزندان همسایه‌ها (علی آقا شیری و مشهدی اسماعیل راننده دانشکده علوم).

10 تا 12 شب: تدریس و پاسخ سوالات ایرج و انوشه (فرزندانشان).

12 تا 12:30 شب: مطالعه کتب آلمانی (تمرین زبان آلمانی به مدت 38سال).

12:30 تا 1:30: مطالعه نامه‌های رسیده و پاسخ به آنها و مطالعه کتاب‌های رمان، فلسفه و ادبیات.

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ دو شنبه 19 / 6برچسب:, ] [ 23:22 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

آلبرت انیشتین در چهاردهم مارس 1879 در شهر اولم که شهر متوسطی از ناحیه و ورتمبرگ آلمان بود متولد شد .   

هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتین

 

 

یک سال بعد از تولد او خانواده وی از اولم عازم مونیخ گردید. پدر آلبرت ، هرمان انیشتین کارخانه‌ کوچکی برای تولید محصولات الکترو شیمیایی داشت و با کمک برادرش که مدیر فنی کارخانه بود از آن بهره‌برداری می‌کرد. گر چه در کار معاملات بصیرت کامل نداشت. پدر آلبرت از لحاظ عقاید سیاسی نیز مانند بسیاری از مردم آلمان گر چه با حکومت پروسیها مخالفت داشت، اما امپراتوری جدید آلمان را ستایش می‌کرد و صدر اعظم آن «بیسمارک» و ژنرال «مولتکه» و امپراتور پیر یعنی «ویلهم اول» را گرامی می‌داشت.
مادر انیشتین که قبل از ازدواج پائولین کوخ نام داشت بیش از پدر زندگی را جدی می‌گرفت و زنی بود از اهل هنر و صاحب احساساتی که خاص هنرمندان است و بزرگترین عامل خوشی او در زندگی و وسیله تسلای وی از علم روزگار موسیقی بود. آلبرت به هیچ مفهوم کودک اعجوبه‌ای نبود و حتی مدت زیادی طول کشید تا سخن گفتن آموخت، بطوری که پدر و مادرش وحشت زده شدند که مبادا فرزندشان ناقص و غیر عادی باشد. اما بالاخره شروع به حرف زدن کرد، ولی غالباً ساکت و خاموش بود و هرگز بازیهای عادی را که مابین کودکان انجام می‌گرفت و موجب سرگرمی کودک و محبّت فی مابین می‌شود را دوست نداشت.

آلبرت انیشتین

انیشتین جوان در ده سالگی مدرسه ابتدائی را ترک کرد و در شهر مونیخ به مدرسه متوسطه «لوئیت پول» وارد شد. در مدرسه متوسطه اگر مرتکب خطایی می‌شدند، راه و رسم تنبیه ایشان آن بود که می‌بایست بعد از اتمام درس ، تحت نظر یکی از معلّمان ، در کلاس توقیف شوند و با درنظر گرفتن وضع نابهنجار و نفرت انگیز کلاسهای درس ، این اضافه ماندن شکنجه‌ای واقعی محسوب می‌شد.

 

ذوق هنری
ذوق هنری انیشتین چنان بود که او وقتی پنج ساله بود، روزی پدرش قطب نمایی جیبی را به وی نشان داد، خاصّیت اسرار آمیز عقربه مغناطیسی در کودک تأثیر عمیقی گذاشت. با وجود آنکه هیچ عامل مرئی در حرکت عقربه تأثیری نداشت، کودک چنین نتیجه گرفت در فضای خالی باید عاملی وجود داشته باشد که اجسام را جذب کند. وقتی که انیشتین پانزده ساله بود حادثه‌ای اتفاق افتاد که جریان زندگی او را به راه جدیدی منحرف ساخت.

هرمان پدر او در کار تجارت خویش با مشکلاتی مواجه شد و در پی آن صلاح را در آن دیدند که کارخانه خود را در مونیخ بفروشد و جای دیگری را برای کسب و کار خود ترتیب دهند. از آنجا که وی خوش بین و علاقمند به کسب لذّتهایی بود، تصمیم گرفت که به کشوری مهاجرت کند که زندگی در آن با سعادت بیشتری همراه باشد و به این منظور ایتالیا را انتخاب کرد و در شهر میلان مؤسسه مشابهی را ایجاد کرد. هنگامیکه وارد شهر میلان شدند آلبرت به پدر خود گفت که قصد دارد تابعیت کشور آلمان را ترک گوید. آقای هرمان به وی تذکر داد که این کار زشت و نابهنجار است.

دوران دانشجویی
در این دوران مشهورترین مؤسسه فنی در اروپا مرکزی به استثنای آلمان ، مدرسه دارالفنون سوئیس در شهر زوریخ بوده است. آلبرت در امتحان داوطلبان شرکت کرد، ولی بخاطر اینکه در علوم طبیعی اطلاّعات وسیعی نداشت درامتحان رد شد. با این حال مدیر دارالفنون زوریخ تحت تأثیر اطلاّعات وسیع او در ریاضیات واقع شد و از او درخواست کرد که دیپلم متوسطه‌ای را که برای ورود به دارالفنون لازم است در یک مدرسه سوئیسی بدست آورد و او را به مدرسه ممتاز شهر کوچک «آرائو» که با روش جدیدی اداره می‌شد معرفی کرد.

بعد از یک سال اقامت در مدرسه مذبور دیپلم لازم را بدست آورد و در نتیجه بدون امتحان در دارالفنون زوریخ پذیرفته شد. با اینکه درسهای فیزیک دارالفنون آمیخته با هیچگونه عمق فکری نبود، باز هم حضور در آنها آلبرت را تحریک کرد که کتب جستجو کنندگان بزرگ این را مورد مطالعه قرار دهد. او ، آثار استادان کلاسیک فیزیک نظری از قبیل: بولتزمان ، ماکسول و هرتز را با حرص عجیبی مطالعه کرد. شب و روز اوقات او با مطالعه این کتابها می‌گذشت و ضمن مطالعه آنها با هنر استادانه‌ای آشنا شد که چگونه بنیان ریاضی مستحکمی ساخت. او درست در خاتمه قرن 19 تحصیلات خود راپایان داد و به مسأله مهم تهیه شغل مواجه شد.

از آنجا که نتوانست مقام تدریسی در مدرسه پلی تکنیک بدست آورد ، تنها یک راه باقی ماند و آن این بود که چنین شغل و مقامی در مدرسه متوسطه‌ای جستجو کند. اکنون سال 1910 شروع شده و آلبرت بیست و یک سال داشت و تابعیت سوئیس را بدست آورده بود. او در هنگام داوطلب شغل معلّمی خصوصی گردید و پذیرفته شد. انیشتین از کار خود راضی و حتّی خوشبخت بود که می‌تواند به پرورش جوانان بپردازد، امّا بزودی متوجّه شد معلمّان دیگر نیکی را که او می‌کارد ضایع و فاسد می‌کنند و این شغل را ترک کرد.

بعد از این دوران تاریک ، ناگهان نوری درخشید و بعد از مدّتی در دفتر ثبت اختراعات مشغول به کار شد و به شهر «برن» انتقال یافت. کمی بعد از انتقال به شهر برن انیشتین با میلواماریچ هم کلاسی قدیم خود در مدرسه پلی تکنیک ازدواج کرد و حاصل آن دو پسر پی در پی بود که اسم پسر بزرگتر را آلبرت گذاشتند. کار انیشتین در دفتر اختراعات خالی از لطف نبود و حتّی بسیار جالب می‌نمود وظیفه وی آن بود که اختراعات را که به دفتر مذبور می‌آوردند، مورد آزمایش اوّلیه قرار می‌داد.

شاید تمرین در همین کار موجب شده بود که وی با قدرت خارق العاده و بی‌مانند بتواند همواره نتایج اصلی و اساسی هر فرض و نظریه جدیدی را با سرعت درک و استخراج کند. چون انیشتین بخصوص به قوانین کلی فیزیک علاقه داشت و به حقیقت در صدد بود که با کمک محدودی میدان وسیع تجارت را به وجهی منطقی استنتاج کند. البته این خود نیاز به تلاشی وافر داشت آرمان او درک بسیار کلی تر و بزرگتری از عناصر فیزیکی بود  و در نهایت به چنین برداشت کلی دست یافت و به قول اندیشمند سرشناس ارد بزرگ : کمر راه هم در برابر آرمان خواهی برآزندگان خواهد شکست . آلبرت پس از آن سعی کرد دوباره خود را به محیط دانشگاه نزدیک کند .

کسب کرسی استادی دانشگاه

آلبرت انیشتین در اواخر سال 1910 کرسی فیزیک نظری در دانشگاه آلمانی پراگ خالی شد. انتصاب استادان این قبیل دانشگاهها طبق پیشنهاد دانشکده بوسیله امپراتور اتریش انجام می‌گرفت که معمولاً حقّ انتخاب خویش را به وزیر فرهنگ وا می‌گذاشت. تصمیم قطعی برای انتخاب داوطلب ، قبل از همه ، بر عهده فیزیکدانی به نام «آنتون لامپا» بود و او برای انتخاب استاد دو نفر را مدّ نظر داشت که یکی از آنها «کوستاو یائومان» و دیگری «انیشتین» بود. «یائومان» آن را نپذیرفت و پس از کش و قوسهای فراوان انیشتین این مقام را پذیرفت.

وی صاحب دو ویژگی بود که موجب گردید وی استاد زبردستی گردد. اوّلین آنها این بود که علاقه فراوان داشت تا برای عدّه بیشتری از همنوعان خود و بخصوص کسانی که در حول و حوش او می‌زیسته‌اند مفید باشد. ویژگی دوّم او ذوق هنریش بود که انیشتین را وا می داشت که نه فقط افکار عمومی خود را به نحوی روشن و منطقی مرتّب سازد، بلکه روش تنظیم آنها به نحوی باشد که چه خود او و چه استفاده کنند از نظر جهان شناسی نیز لذّت می‌برند.هدف انیشتین این بود که فضای مطلق را از فیزیک براندازد، نظریه نسبیت سال 1905 که در آن انیشتین فقط به حرکت مستقیم الخط متشابه پرداخته بود، انیشتین با کمک اصل تعادل پدیده‌های جدیدی را در مبحث نور پیش بینی کند که قابل مشاهده بوده‌اند و می‌توانست صحت نظریه جدید او را از لحاظ تجربی تأیید کرد.

عزیمت از پراگ
در مدّتی که انیشتین در پراگ تدریس می‌کرد، نه فقط نظریه جدید خود را درباره غیر وی بنا نهاد بلکه با شدّت بیشتری نظریه خود را درباره کوانتوم نو را که در شهر برن شروع کرده بود، توسعه داد. با همه این تفاصیل انیشتین به دانشگاه پراگ اطّلاع داد که در خاتمه دوره تابستانی سال 1912 خدمت این دانشگاه را ترک کرد. عزیمت ناگهانی انیشتین از شهر پراگ موجب سر و صدای بسیار در این شهر شد، در سر مقاله بزرگترین روزنامه آلمانی شهر پراگ نوشته شد: «که نبوغ و شهرت فوق العاده انیشیتن باعث شد که همکارانش او را مورد شکنجه و آزار قرار دهند و به ناچار شهر پراگ را ترک کرد.»

انیشتین عازم شهر زوریخ گردید و در پایان سال 1912 با سمت استادی مدرسه پلی تکنیک زوریخ مشغول به کار شد. شهرت انیشتین به تدریج تا آنجا رسیده بود که بسیاری از مؤسسات و سازمانهای علمی جهان علاقه داشتند که وی به عنوان عضو وابسته با مؤسسه ایشان در ارتباط باشد. سالها بود که مقامات رسمی آلمان کوشش می‌کردند که شهر برلین نه فقط مرکز قدرت سیاسی و اقتصادی باشد، بلکه در عین حال کانون فعالیت هنری و علمی نیز محسوب گردد، به همین جهت از انیشتین دعوت به عمل آوردند. مدّت کمی بعد از ورود انیشتین به برلین ، انیشتین از زوجه خویش هیلوا که از جنبه‌های مختلف با او عدم توافق داشت جدا گردید و زندگی را با تجرد می‌گذارند.

هنگامی که به عضویت آکادمی پادشاهی انتخاب شد، سی و چهار سال سن داشت و نسبت به همکاران خود که از او مسن‌تر بودند بیش از حد جوان می‌نمود. در این حال همه انیشتین را در وهله اوّل مردی مؤدب و دوست داشتنی به نظر می‌آوردند. فعالیت اصلی انیشتین در برلین این بود که با همکاران خویش و یا دانشجویان رشته فیزیک درباره کارهای علمی مصاحبه و مذاکره کند و آنها را در تهیه برنامه جستجوی علمی راهنمایی کند.

انیشتین و جنگ جهانی اول
هنوز یکسال از اقامت انیشتین در برلین نگذشته بود که ماه اوت 1914 جنگ جهانی شروع شد. در مدّت جنگ جهانی اول ، روزنامه‌های برلین همه روزه از وقایع جنگ و شروع فتوحات ارتش آلمان بود. در عین حال انیشتین در منزل خود با دختر عمه خویش الزا آشنایی پیدا کرد. الزا زنی مهربان و خونگرم بود و همچنین او از شوهر مرحوم سابق خود دو دختر داشت، با اینحال انیشتین با او ازدواج کرد. جنگ بین المللی و شرایط معرفت النفسی که در نتیجه آن بر دنیای علم تحصیل گردید مانع از آن نشد که انیشتین با حرارت فوق العاده به توسعه و تکمیل نظریه ثقل خویش بپردازد.

وی با پیمودن راه تفکّری که در پراگ و زوریخ پیش گرفته بود توانست در سال 1916 نظریه‌ای برای ثقل و جاذبه عمومی پیدا کند که مستقل از نظریه‌های گذشته و از نظر منطقی دارای وحدت کاملتری بود. اهمیت نظریه جدید به زودی مورد تأیید و توجه دانشمندانی واقع گردید . تأیید تجربی نظریه انیشتین توجّه عموم مردم را به شدّت جلب کرده بود .

آلبرت انيشتين

 

مسافرتهای انیشتین
تبلیغات مخالف و حملاتی که علیه انیشتین می‌شد موجب گردید که در تمام ممالک جهان و در همه طبقات اجتماعی توجّه عموم مردم بسوی نظریه‌های او جلب شود. مفاهیمی که برای توده‌های مردم هیچگونه اهمیتی نداشته است و عامه ایشان تقریبا چیزی از آن درک نمی‌کردند، موضوع مباحث سیاسی گردید. انیشتین در این زمان سفرهای خود را آغاز کرد، ابتدا به هلند ، بعد به کشورهای چک و اسلواکی ، اسپانیا ، فرانسه ، روسیه ، اتریش ، انگلیس ، آمریکا و بسیاری کشورهای دیگر. امّا نکته قابل توجّه این است که وقتی انیشتین و همسر او به بندرگاه نیویورک شدند با استقبال شدید و تظاهرات پر شوری مواجه شدند .

انیشتین به آسیا و به کشورهای چین ، ژاپن و فلسطین سفر کرده است و این خاتمه سفرهای او بود. درسال 1924 بعد از مسافرتهای متعدد به اکناف جهان انیشتین بار دیگر در برلین مستقر گردید. حملات همچنان بر او ادامه داشت و نظریات او را به عنوان بیان افکار قوم یهود و به سود فاشیسم می‌دانستند، به این دلیل انیشتین به شهر پرنیستون در آمریکا می‌رود. بعد از چندی همسرش الزا در سال 1936 از دنیا می‌رود و خواهر انیشتین که در فلورانس بود به شهر پرنیستون نزد برادرش آمد.

در همین دوران انیشتین تابیعت کشور آمریکا را می‌پذیرد. انیشتین در سال 1945 طبق قانون بازنشستگی مقام استادی مؤسسه مطالعات عالی پرنیستون را ترک کرد. ولی این تغییر سمت رسمی ، تغییری در روش زندگی و کار او بوجود نیاورد. وی کماکان در پرنیستون بسر می‌برد و در مؤسسه مذبور تجسّسات خود را ادامه دهد.

آخرین سالهای زندگی انیشتین
این دوران تجسس در نیمه انزوای شهر پرنیستون با اضطراب و اغتشاش آمیخته ‌شده بود. هنوز ده سال دیگر از زندگی انیشتین باقی مانده بود، لیکن این دوره ده ساله درست مصادف با هنگامی بود که عصر بمب اتمی شروع می‌گردید و بشریّت تمرین و آموزش خویش را در این زمینه آغاز می‌کرد. بنابراین مسأله واقعی که برای او مطرح شد موضوع چگونگی پیدایش بمب اتمی نبود، با وجود اینکه منظور ما در اینجا دادن چشم اندازی مختصر از روابط انیشتین با حوادث بزرگ سیاسی آخرین سالهای زندگی او می‌باشد، باز هم اگر از دو موضوع اساسی یاد نکنیم همین چشم انداز هم ناقص خواهد بود. یکی از آنها نامه مشهور است که وی می‌بایست برای همکاری خود در شوروی سابق بفرستد و دوم شرح وقایعی است که در اوضاع و احوال فیزیکدانان آمریکایی ، خاصه دانشمندان اتمی ، در داخل مملکت خودشان تغییر بسیار ایجاد کرد.اکنون می‌توانیم بصورت شایسته‌تری همه آنچه را که گهگاه موجب تیره شدن پایان زندگی وی می‌شد مشاهده کنیم و سرانجام روز هجدهم آوریل 1955 در شهر پرنیستون در گذشت.

آلبرت انیشتین  

 

هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتین

هشت موضوع شگفت انگیز از زندگی آلبرت انیشتین که شما هیچ گاه آنان را نمی دانستید. بله، همگی ما می دانیم که  انیشتین این فرمول (e=mc2) را کشف کرد. اما واقعیت آن است که چیز های کمی در مورد زندگی خصوصیش می دانیم، خودتان  را با این هشت مورد، شگفت زده کنید!

1- او با سر بزرگ متولد شد

وقتی انیشتین به دنیا آمد او خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا آنجایی که مادر وی تصور می کرد، فرزندش ناقص است، اما بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه طبیعی باز گشت.

2- حافظه اش به خوبی آنچه تصور می شود، نبود.

مطمئناً انیشتین می توانسته کتاب های مملو از فرمول و قوانین را حفظ کند، اما برای به یاد آوری چیز های معمولی واقعاً حافظه  ضعیفی داشته است. او یکی از بدترین اشخاص در به یاد آوردن سالروز تولد عزیزان بود و عذر و بهانه اش برای این فراموشکاری، مختص دانستن آن ( تولد ) برای بچه های کوچک بود.

3- او از داستان های علمی- تخیلی متنفر بود

انیشتین از داستان های تخیلی بیزار بود. زیرا که احساس می کرد، آنها باعث تغییر درک عامه مردم از علم می شوند و در عوض  به آنها توهم باطلی از چیزهایی که حقیقتاً نمی توانند اتفاق بیفتند می دهد.

به بیان او "من هرگز در مورد آینده فکر نمی کنم، زیرا که آن به زودی می آید." به این دلیل او احساس می کرد کسانی که به طور  مثال بشقاب پرنده ها را می بینند باید تجربه هایشان را برای خود نگه دارند.

4- او در آزمون ورودی دانشگاه اش رد شد

در سال 1895 در سن 17 سالگی، انیشتین که قطعاً یکی از بزرگترین نوابغی است که تاکنون متولد شده، در آزمون ورودی  دانشگاه فدرال پلی تکنیک سوئیس رد شد.در واقع او بخش علوم و ریاضیات را پشت سر گذاشت ولی در بخش های باقیمانده، مثل تاریخ و جغرافی رد شد. وقتی که بعد ها  در این رابطه از او سوال شد؛ او گفت: آنها بینهایت کسل کننده بودند، و او تمایلی برای پاسخ دادن به این سوالات را در خود  احساس نمی کرد.

5- علاقه ای به پوشیدن جوراب نداشت

انیشتین در سنین جوانی یافته بود که شصت پا با عث ایجاد سوراخ در جوراب می شود. سپس تصمیم گرفت که دیگر جوراب به پا  نکند و این عادت تا زمان مرگش ادامه داشت.علاوه بر این او هرگز برای خوشایند و عدم خوشایند دیگران لباس نمی پوشید، او عقیده داشت یا مردم او را می شناسند یا نمی  شناسند. پس این مورد قبول واقع شدن ( آن هم از روی پوشش ) چه اهمیتی می تواند داشته باشد؟

6- او فقط یک بار رانندگی کرد

انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه ، از راننده مورد اطمینانش کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین او  را هدایت می کرد ، بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت.انیشتین، سخنرانی مخصوص به خود را انجام می داد و بیشتر اوقات راننده اش، به طور دقیقی آنها را حفظ می کرد.یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود، با صدای بلند در ماشین پرسید: چه کسی احساس خستگی می کند؟

راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتین سخنرانی کند، سپس انیشتین به عنوان راننده او را به  خانه بازگرداند.(عدم شباهت آنها مسئله خاصی نبود. انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود، و در دانشگاهی که وقتی برای سخنرانی داشت، کسی او را نمی شناخت و طبعاً نمی توانست او را از راننده اصلی تمیز دهد.) او قبول کرد ، اما کمی تردید در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از راننده اش پرسیده شود ، او چه پاسخی خواهد  داد، در درونش داشت.به هر حال سخنرانی به نحوی عالی انجام شد، ولی تصور انیشتین درست از آب در آمد . دانشجویان در پایان سخنرانی انیشتین  جعلی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند.

در این حین راننده باهوش گفت:"سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ گوید" سپس  انیشتین از میان حضار برخواست و به راحتی به سوالات پاسخ داد به حدی که باعث شگفتی حضار شد.

7- الهام گر او یک قطب نما بود

انیشتین در سنین نوجوانی یک قطب نما به عنوان هدیه تولد از پدرش دریافت کرده بود.وقتی که او طرز کار قطب نما را مشاهده می نمود، سعی می کرد طرز کار آن را درک کند. او بعد از انجام این کار بسیار شگفت زده  شد. بنابراین تصمیم گرفت علت نیروهای مختلف در طبیعت را درک کند.

8- راز نهفته در نبوغ او

بعد از مرگ انیشتین در 1955 مغز او توسط توماس تولتز هاروی برای تحقیقات برداشته شد.اما این کار به صورت غیر قانونی انجام شد. بعدها پسر انیشتین به او اجازه تحقیقات، در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد.هاروی تکه هایی از مغز انیشتین را برای دانشمندان مختلف در سراسر جهان فرستاد. از این مطالعات دریافت می شود که مغز انیشتین در مقایسه با میانگین متوسط انسان ها، مقدار بسیار زیادی سلول های گلیال که مسئول ساخت اطلاعات هستند داشته است. همچنین مغز انیشتین مقدار کمی چین خوردگی حقیقی موسوم به شیار سیلویوس داشته، که این مسئله امکان ارتباط آسان تر سلول های عصبی را با یکدیگر فراهم می سازد.علاوه بر این ها مغز او دارای تراکم و چگالی زیادی بوده است و همینطور قطعه آهیانه پایینی دارای توانایی همکاری بشتر با بخش  تجزیه و تحلیل ریاضیات است.

انیشتین 

 اما درروايتي ديگر ....

چندحقیقت جالب و خواندنی از زندگی انيشتين

تا حالا فکر کردید که آلبرت انیشتین فیزیکدان معروف را چقدر می شناسید؟! نابغه گیج و پریشان خیالی که نظریه نسبیت عام و خاص را مطرح کرد و ثابت کرد.آیا تا حالا می دانستید که آلبرت انیشتین هنگام تولدش دارای یک سر بزرگ بود تا حدی که مادرش فکر میکرد که اون ناقص الخلقه به دنیا آمده است؟

برای اینکه بخواهید حقایق مبهم بیشتری از زندگی آلبرت انیشتین را بدانید نوشتار زیر را بخوانید:


آلبرت انيشتين۱ـ آلبرت انیشتین یک کودک چاق با یک سر بزرگ بود.
موقعی که مادر آلبرت – Pauline Einstein- او را به دنیا آورد،سر او آنقدر بزرگ و بدشکل بود که مادرش فکر می کرد که او ناقص الخلقه به دنیا آمده است!


به دلیل اینکه پشت سر آلبرت خیلی بزرگ به نظر می رسید خانواده اش در ابتدا او را یک موجود شگفت آور تصور می کردند.به هر حال پزشک توانست خانواده آلبرت را متقاعد کند که مشکل خاصی نیست.البته نگرانی خانواده آلبرت بی دلیل هم نبود زیرا در هنگام تولد او موجودی شبیه یک هیولا بود؛هرچند با گذشت زمان سرش به وضعیت نرمال برگشت.


جالب است بدانید که موقعی که مادر بزرگ آلبرت او را برای اولین بار دید بصورت مدام زیر لب جمله"بیش از حد چاق است" را تکرار می کرد!


به هر حال بر خلاف تمام ترسها و اضطرابها آلبرت به حالت نرمال بزرگ شد به جز اینکه کمی بیش از حد او آرام به نظر می رسید!

 

 

۲ـ آلبرت انیشتین بعنوان یک بچه مشکل صحبت کردن داشت(لکنت زبان)

آلبرت در زمان کودکی اش به ندرت صحبت می کرد و موقعی هم که صحبت می کرد خیلی آرام بود!
در واقع او ابتدا همه جملات را در ذهنش می سنجید(و یا آنها را زیر لب تکرار می کرد)و تا موقعی که به درستی آنها مطمئن نمی شد آنها را به زبان نمی آورد.بر طبق گزارشات آلبرت این حالات را تا 9 سالگی داشت و پدر و مادر آلبرت از اینکه او عقب افتاده باشد می ترسیدند.

حکایت جالب زیر توسط مورخ علم- Otto Neugebauer- از زندگی آلبرت نقل شده است:
چون که آلبرت لکنت زبان داشت پدر و مادر او خیلی نگرانش بودند.سرانجام یک شب سر میز شام آلبرت سکوت را شکست و گفت:"سوپ خیلی داغ است"
پدر و مادر آلبرت که خیلی تسکین یافته بودند گفتند که چرا تابحال او یک کلام حرف نزده بود و آلبرت جواب داد:"چون تابحال همه چیز خوب بوده است!"
Thomas sowell در کتابش نوشته است که علارقم آلبرت صحبت کردن تعداد زیادی از مردم باهوش و نابغه نسبتاً دیر در زمان کودکی پیشرفت کرده اند.او این شرایط را "Einstein syndrome" (علائم ناخوشی آلبرت) نامید.

۳ـ نخستین جرقه های علاقه آلبرت به علم و بخصوص فیزیک از توجه به یک قطب نما گرفته شد.
موقعی که آلبرت در سن 5 سالگی در وضعیت بیماری روی تخت خواب در حال استراحت بود پدرش یک وسیله کوچک جذاب و ساده جیبی را به او نشان داد که باعث علاقه او به علم شد و آن یک قطب نما بود.
آنچه که آلبرت 5 ساله را به این وسیله کوچک علاقه مند کرد این بود در هر حالتی که قطب نما به چرخش در می آمد عقربه(سوزن) آن همیشه در یک مسیر مشابه بود.او فکر می کرد که یک مقدار نیرو در یک فضای خالی فرضی که روی سوزن قطب نما اثر میکند باید وجود داشته باشد!

۴ـ آلبرت انیشتین در امتحان ورودی دانشگاه رد شد
در سال 1895 در سن 17 سالگی آلبرت برای ورود به مدرسه Swiss Federal Polytechnical یا ETH در خواست کرد.آلبرت ریاضیات و شاخه های فنی امتحان ورودی را پاس کرد اما در بقیه درسها مثل تاریخ،زبان،جغرافی و... رد شد!آلبرت مجبور شد به مدرسه فنی و حرفه ای برود هر چند سال بعد در این کالج پذیرفته شد.

انيشتين

۵ـ آلبرت انیشتین،صلح طلب جنگ!، به FDR اصرار کرد که بمب اتمی را بسازد!
در سال 1939 Leo Szilard فیزیکدان پس از اطلاع از شورش نازی های آلمان آلبرت را متقاعد کرد که با نوشتن نامه ای به
Franklin Delano Roosvelt (FDR او را نسبت به نازی های آلمان هشدار دهد و اینکه نازی های در حال پیشرفت دادن به بمب های اتمی خود هستند و به آمریکا هم اصرار کرد که بمب های اتمی خود را گسترش دهد.
نامه Szilard و آلبرت اغلب بعنوان یکی از دلایلی ذکر می شود که پروژه مرموز منهتن به منظور پیشرفت پروژه بمبهای اتمی آمریکا توسط روزولت شروع بکار کرد.
اگر چه بعدا آشکار شد که بمباران کردن Pearl Harbor در سال 1941 شاید بیشتر موثر واقع شد تا نامه ای که آلبرت به منظور تحریک دولت وقت آمریکا برای گسترش بمبهای اتمی خود بکار برد.
جالب است بدانید ارتش آمریکا به هیچ عنوان از آلبرت انیشتین برای کمک به این پروژه دعوت نکرد هرچند آلبرت انیشتین بسیار باهوش بود ولی ارتش عقیده داشت که آلبرت یک ریسک امنیتی برای این پروژه است!

۶ـ قصه مغز آلبرت انیشتین:
بعد از مرگ آلبرت در سال 1955، مغز آلبرت بدون اجازه از خانواده اش توسط Thomas Stoltz Harvey بیرون آورده شد."هاروی" مغز آلبرت را به خانه اش برد و آنرا داخل یک ظرف شیشه ای دهان گشاد نگهداری کرد، هر چند او بعد بدلیل انجام این کار از محل کارش که مخصوص تشریح اجساد بود اخراج شد.

چند سال بعد،"هاروی" از Hans پسر بزرگ آلبرت برای مطالعه و بررسی مغز پدرش اجازه گرفت و تکه هائی از مغز آلبرت را برای دانشمندان مختلف در سرتاسر دنیا فرستاد.یکی از این دانشمندان به نام Marian Diamond بود که در دانشگاه UC Berkeley  بود و او با مطالعه قسمتی از مغز آلبرت متوجه شد که او در مقایسه با یک شخص نرمال، بطور قابل توجهی سلولهائی از مغزش که مسئول ترکیب کردن و مرتب کردن اطلاعات هست وجود دارد.
در مطالعه ای دیگر، Sandra Witelson از دانشگاه MC Master فهمید که مغز آلبرت دارای کمبود یک چین خاصی از مغزش است که شکاف Sylyian نامیده می شود.
"ویتلسون" مشاهده کرد که این استخوان بندی غیر معمول اجازه می دهد به اعصابها در مغز آلبرت که بهتر با دیگران رابطه برقرار کند.
نتایج مطالعه دیگری نشان می داد که مغز آلبرت آن آویختگی جداری زیرین که اغلب درگیر توانائیهای ریاضیات هست را بزرگتر از انسانهای معمولی دارا بود...

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 

[ دو شنبه 19 / 6برچسب:, ] [ 23:10 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]

زادروز ۱۸۸۱ / اسکاتلند / درگذشت ۱۹۵۵ / پیشه پزشک / جایزه‌ها:  جایزه نوبل پزشکی

 Sir Alexander Fleming

الکساندر فلمینگ الکساندر فلمینگ کاشف پنی‌سیلین درششم اوت سال ۱۸۸۱ در «لاچفیلد» اسکاتلند زاده شد. الکساندر از سن ۵ تا ۱۲ سالگی در دبستان مورلاند و مدرسه دوروال تحصیل کرد. در دوازه سالگی به کالج کیلمارنوی که دارای استاندارد بالایی بود وارد شد. الکساندر در این مدت با زیباییهای طبیعت آشنا شد و عشق و علاقه وافری به آن پیدا کرد.

در سال ۱۹۰۱ فلمینگ پس از گذراندن امتحان ورودی به دانشکده پزشکی بیمارستان سنت مری لندن وارد شد و با استفاده از یک بورس تحصیلی به تحصیل پزشکی پرداخت. در حقیقت این دانشکده ای بود که فلمینگ تا آخر عمر در آنجا کار می کرد. در سال ۱۹۰۶ دکترای خود را گرفت. او محصلی بسیار کوشا بود و در تمام رشته های تحصیلی علاقه وافری نشان می داد و به همین جهت در طی تحصیل دانشگاهی جوایز زیادی نصیب او شد. فلمینگ پس از دریافت دکترا در بیمارستان سنت مری به شاگردان سر آلمورت ادوارد رایت ملحق شد با وجود اختلاف سلیقه ای که با استادش داشت مدت ۴۰ سال باهم کار کردند. فلمینگ به کار میکروب شناسی علاقه فراوانی داشت. پس از پایان تحصیلات به تحقیق و بررسی در زمینهٔ ایمنی‌شناسی و مصونیت‌ها پرداخت. فلمینگ کار تحقیقی خود را روی باکتری استافیلوکوک آغاز کرد و محیطهای کشت مختلف را برای رشد این میکروب مورد آزمایش قرار داد.

در طی جنگ بین المللی اول فلمینگ با درجه ستوانی به قسمت پزشکی ارتش انگلیس پیوست و در آزمایشگاه تحقیقاتی مجروحین جنگی شروع بکار کرد. با یک روش ساده ولی هوشمندانه ای ناتوانی آنتی سپتیکهای شیمیایی را در ضد عفونی کردن زخمهای عمیق نشان داد. وی  به عنوان پزشک نظامی در جنگ جهانی اول زخم‌های عفونی را مورد مطالعه قرار داد و متوجه شد که اغلب مواد ضد عفونی کننده خیلی بیش از آنکه میکروب‌ها را از پای درآورند سلول‌های بدن را از بین می‌برند. به این ترتیب فلمینگ به ضرورت وجود ماده‌ای که بتواند بدون آسیب زدن به سلول‌های سالم باکتری را از بین ببرد، پی برد.

 
پس از جنگ فلمینگ به بیمارستان سنت مری بازگشت و به کار تحقیق خود مشغول شد. و در سال ۱۹۱۹ مکانیسم مواد ضد باکتری را در بیمارستان سنت مری مورد مطالعه قرار داد . در سال ۱۹۲۲ ماده‌ای را کشف کرد که آن را «لیسوزیم» نامید. لیسوزیم، آنزیمی است که در بدن انسان تولید می‌شود و در ترکیبات مخاط و اشک وجود دارد، به سلول‌های بدن آسیب نمی‌رساند. این ماده اگرچه برخی از میکرب‌ها را از بین می‌برد ولی در برابر میکرب‌های خاصّی که به انسان آسیب می‌رساند بی اثر است. این کشف با وجود جالب بودن از اهمیت چندانی برخوردار نبود.

 پس از پایان جنگ فلمینگ . در یکی از روزهای سال ۱۹۲۸ یکی از خوش شانسیهایی که تاریخ پزشکی جهان را دچار دگرگونی کرد به او روی آورد. فلمینگ کشف بزرگ خود را به انجام رساند.

الکساندر فلمینگ تعداد زیادی از کشتهای استافیلوکوک را در محیطهای کشت مختلف کشت داد و برای چند روز به مرخصی رفت. در بازگشت از مرخصی در یکی از ظرفهای محیط کشت پدیده جالبی را مشاهده کرد. او دید که اسپور قارچها که معمولا در هوا پراکنده هستند بر روی محیط کشت نفوذ کرده و مانع رشد استافیلوکوکها شده است. او مشاهده کرد که کپکهای قارچی که از رشد استافیلوکها جلوگیری کرده اند دارای ترکیباتی هستند که از رشد میکروبهای دیگر نیز جلوگیری می کنند.

به عبارت دیگریکی از ظروف حاوی کشت باکتری «استافیلوکوک» در معرض هوا قرار گرفت که در نتیجه برخی قسمت‌های آن از کپک پوشیده شده. فلمینگ متوجه شد در آن قسمت‌هایی که در نتیجه برخی قسمت‌هایی که کپک نفوذ کرده است باکتری به کلّی از بین رفته‌اند. او به این نتیجه رسید ماده‌ای که کپک تولید می‌کند پادزهر باکتری استافیلوکوک است.

فلمینگ

وی توانست نشان دهد که ماده مزبور از رشد بسیاری از انواع باکتری مضر برای انسان جلوگیری می‌:ند. این ماده که فلمینگ آن را به خاطر عامل تولیدکنندهٔ آن (پنی سیلیوم نوتانیوم) پنی سیلین نامید، برای انسان و حیوان زیان‌آور نبود. حاصل کار فلمینگ در سال ۱۹۲۹ منتشر شد. ولی توجه چندانی را جلب نکرد. فلمینگ دریافته بود که پنی‌سیلین استفاده‌های پزشکی بسیار مهمی می‌تواند داشته‌باشد. امّا به هرحال او نتوانست تکنیکی را برای تصفیه و پالایش پنی‌سیلین ارائه کند و این داروی اعجاب انگیز تا ده سال بعد بدون استفاده باقی ماند.

 سرانجام در اواخر دهه ۱۹۳۰ دو محقق انگلیسی «هوارد والتر فلوری» و «ارنست بوریس چاین» به مقاله فلمینگ برخوردند. آنها تجربه فلمینگ را تکرار کرده و ماده حاصله را روی حیوانات آزمایشگاهی تجربه کردند در سال ۱۹۴۱ پنی‌سیلین روی نمونه‌هایی از بیماران به کار برده شد. این آزمایش‌ها نشان داد که داری جدید به شکلی حیرت‌انگیز مؤثر و کارا می‌باشد.


با ترغیب دولت‌های آمریکا و انگلیس شرکتهای داروسازی وارد فعالیت در این زمینه شده و سریعاً روش‌هایی را برای تولید مقادیر زیاد پنی‌سیلین ابداع کردند. در آغاز پنی‌سیلین انحصاراً برای استفاده مصدومان جنگی نگهداری می‌شد ولی تا سال ۱۹۴۴ برای معالجه غیرنظامی‌ها در انگلیس و آمریکا در دسترس همگان قرار گرفت. با پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ استفاده از پنی‌سیلین در سراسر جهان معمول شد.

فلمینگ

کشف پنی‌سیلین انگیزه‌ای برای جستجو و تحقیق برای یافتن سایر پادزیست‌ها شد و آن تحقیقات منجر به کشف بسیاری از «داروهای معجزه‌گر » دیگر گردید. با وجود این پنی‌سیلین همچنان به عنوان پر مصرف‌ ترین پادزیست باقی ماند. یکی از دلایل ادامه تفوّق پنی‌سیلین آن است که این دارو علیه طیف وسیعی از موجودات ذره‌بینی آسیب رسان مؤثر است. از این دارو در درمان سفلیس، سوزاک، تب سرخ، دیفتری و همچنین برخی اشکال آرتریت، بُرُنشیت، مننژیت، مسمومیت خون، می‌شود. یکی دیگر از امتیازات پنی‌سیلین استعمال بی‌ضرر مقادیر زیاد آن است. یک دُز ۵۰۰۰۰واحدی پنی‌سیلین برای درمان برخی عفونت‌ها مؤثر است. امّا تزریق یکصد میلیون واحد پنی‌سیلین در روز بدون هیچ گونه مخاطره وعوارض جنبی تجویز می‌شود. البته برخی افراد نسبت به پنی‌سیلین حساسیت داردند ولی این دارو برای بیشتر مردم سلامتی و توانایی را به ارمغان می‌آورد.

از آنجا که پنی‌سیلین تاکنون جان میلیونها نفر را نجات داده و مطمئناً در آینده جان افراد بیشتری را نجات خواهد داد تنها معدود افرادی اهمیت کشف پنی‌سیلین را زیر سوال برده‌اند. البته جایگاه واقعی و دقیق فلمینگ در این فهرست بستگی به این امر دارد که برای «فلوری» و چاین» چه اعتباری قائل شویم. من بر این باورم که تمام اعتبار این کار از آنِ فلمینگ است که کشف اصلی حاصل تحقیقات اوست. بدون او احتمالاً باید سال‌های زیادی می‌گذشت تا پنی‌سیلین کشف شود. همین که او نتایج کار خود را منتشر کرد دیگر از این که زود تکنیک و روش لازم برای تولید و پالایش پنی‌سیلین نیز ابداع می‌شود.

فلمینگ از ازدواج سعادتمند خود صاحب یک فرزند شد. بنیاد نوبل در سال ۱۹۴۵ الکساندر فلمینگ ودر پزشکی به طور مشترک به او و فلوری و چاین  ( دو تن از همکاران) داده شد. 

 در سال ۱۹۴۵ جایزه نوبل  الکساندر فلمینگ در ۱۱ مارس ۱۹۵۵ به علت سکته قلبی درگذشت.

فلمینگ

 

Alexander Fleming

Sir Alexander Fleming,‏

Alexander Fleming receiving his Nobel Prize in 1945


  

الکساندر فلمینگ

Sir Alexander Fleming (1881-1955) was a leading biologist, pharmacologist and Nobel Prize winner for the discovery of penicillin.

He was appointed regional pathologist at Harefield Hospital during the Second World War in 1939 and devoted most of his time at Harefield's pathology department to studying the effects of his discovery on a wide variety of infections, including tuberculosis.

During his time at Harefield Hospital, Fleming contributed much to the study and development of penicillin which, becoming readily available in 1945, revolutionised the face of modern medicine.

 

 

 درباره او :

اسمش فلمینگ بود . کشاورز اسکاتلندی فقیری بود. یک روز که برای تهیه معیشت خانواده بیرون رفت، صدای فریاد کمکی شنید که از باتلاق نزدیک خانه می آمد.وسایلشو انداخت و به سمت باتلاق دوید.اونجا ، پسر وحشتزده ای رو دید که تا کمر تو لجن سیاه فرو رفته بود و داد میزد و کمک می خواست. فلمینگ کشاورز ، پسربچه رو از مرگ تدریجی و وحشتناک نجات داد

روز بعد، یک کالسکه تجملاتی در محوطه کوچک کشاورز ایستاد.نجیب زاده ای با لباسهای فاخر از کالسکه بیرون آمد و گفت پدر پسری هست که فلمینگ نجاتش داد. نجیب زاده گفت: میخواهم ازتوتشکر کنم، شما زندگی پسرم را نجات دادید. کشاورز اسکاتلندی گفت: برای کاری که انجام دادم چیزی نمی خوام و پیشنهادش رو رد کرد. در همون لحظه، پسر کشاورز از در کلبه رعیتی بیرون اومد. نجیب زاده پرسید: این پسر شماست؟ کشاورز با غرور جواب داد بله.” من پیشنهادی دارم.اجازه بدین پسرتون رو با خودم ببرم و تحصیلات خوب یادش بدم.اگر پسربچه ،مثل پدرش باشه، درآینده مردی میشه که میتونین بهش افتخار کنین” و کشاورز قبول کرد.
بعدها، پسر فلمینگ کشاورز، از مدرسه پزشکی سنت ماری لندن فارغ التحصیل شد و در سراسر جهان به الکساندر فلمینگ کاشف پنی سیلین معروف شد سالها بعد ، پسر مرد نجیب زاده دچار بیماری ذات الریه شد. چه چیزی نجاتش داد؟ پنی سیلین.
اسم پسر نجیب زاده چه بود؟ وینستون چرچیل.

 

اما سرگذشت فلمینگ از زاویه دیگر:

شاید معروفترین اکتشاف تصادفی مهم، کشف پنی سیلین به دست سر الکساندر فلمینگ باشد. اما در این اکتشاف، بیش از آنچه اکثر افراد تصور می کنند، بخت یاری دخالت داشته است؛ گر چه کشف فلمینگ پیامدهای شگفت آوری داشت که بدان اهمیت بخشیدند، اما این پیامدها کمتر شناخته شده اند.

زندگی فلمینگ مملو از وقایع به ظاهر نامربوطی است که در عین حال اگر حتی یکی از آنها هم روی نمی داد، چه بسا فلمینگ به شهرتی  که بدان دست یافت نمی رسید. همان گونه که دوست و همکارش پروفسورس.آ. پانت به هنگام مرگش در ستایش او گفت: شخص احساس می کند نمی تواند آنها را ناشی از تصادف محض بداند .


زندگینامه :

فلمینگ الکساندر فلمینگ در سال 1881 در روستای آیرشایراسکاتلند به دنیا آمد. وقتی هفت ساله بود پدرش درگذشت و مسئولیت اداره مزرعه و تربیت چهار فرزند تنی و چند فرزند ناتنی به دوش مادر الکساندر افتاد. وقتی الکساندر  پنج ساله بود، پیاده به مدرسه ای در 5/1 کیلومتری می رفت و وقتی دهساله شد، مجبور بود فاصله  5/6 کیلومتری خانه تا مدرسه را پیاده طی کند. هنگامی که به دوازده سالگی رسید مدرسه اش بیش از 25 کیلومتر با خانه فاصله داشت، بنابراین در آکادمی کیلمارناک اقامت گزید. با این حال مجبور بود در تعطیلات آخر هفته حدود 20 کیلومتر راه رفت و برگشت از ایستگاه قطار تا منزل را طی کند. پس از یک سال و نیم اقامت در کیلمارناک به لندن پیش برادرش رفت و تحصیلات خود را در پلی تکنیک ادامه داد. اما این دوران دیری نپایید، چون الکساندر توان مالی تحصیل در آنجا را نداشت. فلمینگ  شانزده ساله در یک شرکت کشتیرانی استخدام شد و کمی از وقت خود را با نیروهای داوطلب اسکاتلندی مقیم لندن گذراند. او در تیم واترپولوی این گروه بازی می کرد، و یک بار با تیمی از بیمارستان سن مری، وابسته به دانشگاه لندن، مسابقه داد.

چند سال بعد ارث مختصری به او رسید و برادرش او را تشویق کرد تا وارد دانشکده پزشکی شود. در لندن دوازده  دانشکده پزشکی بود، که فلمینگ از هیچ کدامشان شناختی نداشت- جز یکی که بیمارستان سن مری وابسته به آن بود و تنها چیزی که می دانست این بود که یک تیم واترپولو دارد، و به همین دلیل به آنجا رفت. در همان هنگام بود که المرات رایت به عنوان مدرس باکتری شناسی در آن دانشکده مشغول به کار شد. فلمینگ در ابتدا تصمیم داشت جراح شود، اما پس از فارغ التحصیلی، شغلی در آزمایشگاهی که در آن موقع المرات رایت سرپرستی آن را به عهده داشت به او پیشنهاد شد؛ فلمینگ تا پایان عمر خود را در آن آزمایشگاه گذراند و در سال 1929 استاد باکتری شناسی شد.

طی جنگ جهانی اول فلمینگ و رایت به فرانسه اعزام شدند تا به معالجه سربازان زخمی بپردازند. آن زمان پزشکان برای درمان جراحت های جنگی از مواد ضد عفونی کننده استفاده می کردند. اما فلمینگ متوجه شد که فنل ( یا اسید کربولیک که رایجترین ماده ضد عفونی کننده آن زمان بود) بیشتر ضرر دارد تا فایده، چون گویچه های سفید خون را سریع تر از باکتری ها نابود می کند. فلمینگ می دانست که این اثر زیانمند است چون گویچه های سفید ، مدافعان طبیعی بدن در برابر باکتری ها هستند.


بخت یاری :

 در سال 1922فلمینگ برحسب تصادف میکروب کشی کشف کرد که باکتری ها را از بین می برد، اما بر گویچه های سفید اثری نمی گذاشت. هنگامی که فلمینگ دچار زکام شد، از ترشحات بینی خود کشتی تهیه کرد. همچنان که ظرف کشت را که پر از باکتری های زرد رنگ بود بررسی کرد، اشکی از چشمش به درون ظرف افتاد. روز بعد وقتی کشت را مورد مطالعه قرار داد، در قسمتی که اشک ریخته بود فضای شفافی دید. کنجکاوی و تیزبینی اش او را به نتیجه صحیح راهنمایی کرد. در اشک ماده ای بود که باعث تخریب سریع ( لیز) باکتری ها می شد، اما به بافت انسان آسیبی نمی رساند. او این آنزیم ضد میکروبی اشک را   لیزوزیم نامید. معلوم شد که این آنزیم اهمیت کاربردی چندانی ندارد، چون میکروب هایی که لیزوزیم از بین می برد نسبتاً بی ضرر هستند، اما چنان که خواهیم دید، این اکتشاف مقدمه ضروری کشف پنی سیلین بود.

 کشف پنی سیلین:

 در تابستان سال 1928 فلمینگ مشغول تحقیق درباره آنفلوانزا بود. ضمن انجام کارهای معمول آزمایشگاهی که می بایست کشت های باکتریایی را که در ظرفهای پهن در پوش دار رشد کرده بودند زیر میکروسکوپ بررسی کند، متوجه شد که در یکی از ظرف ها ناحیه شفافی به وجود آمده است. تحقیقات بیشتر نشان داد که ناحیه شفاف در اطراف نقطه ای بود که ظاهراً وقتی سرپوش ظرف گذاشته نشده بود، تکه ای کپک به درون آن افتاده بود. فلمینگ با به خاطر آوردن تجربیاتش در زمینه لیزوزیم، نتیجه گرفت که کپک چیزی تولید می کرد که باعث مرگ باکتری های استافیلوکوک در ظرف کشت شده بود. فلمینگ تعریف کرد:

اگر تجربیات قبلی ام نبود[ درباره لیزوزیم] چه بسا مانند کاری که بسیاری از باکتری شناسان دیگر قبلاً کرده بودند ظرف را به دور می انداختم. به احتمال زیاد برخی از باکتری شناسان هم متوجه تغییراتی مشابه آنچه من دیدم شده بودم، اما چون علاقه ای به مواد ضد باکتریایی طبیعی وجود نداشت، کشتها را به دور اندخته بودند. من به جای آنکه مطابق رسم زمانه کشتهای آلوده را دور بیندازم، تحقیقاتی انجام دادم.

فلمینگ کپک را جدا کرد و آن را به عنوان یکی از اعضای جنس پنی سیلیوم شناخت، و ماده آنتی بیوتیکی را که تولید می کرد پنی سیلین نامید. بعدها گفت: هزاران کپک مختلف وجود دارد و هزاران باکتری مختلف، و این که بخت ، کپک را در لحظه مناسب در نقطه مناسب بگذارد مثل برنده شدن در مسابقه بخت آزمایی بود. ذکر هزاران باکتری مختلف آن قدر هم بی مورد نبود، چون گرچه پنی سیلین برای باکتریهای متعددی، ازجمله استافیلوکوک، مرگبار است، اما بر برخی از انواع دیگر باکتری ها اثری ندارد. خوشبختانه باکتری هایی که پنی سیلین از بین می برد، سبب بسیاری از عفونت های شایع و خطرناک در انسان هستند.

البته در سال 1928 استفاده از کپک برای مقابله با عفونت ، ابتکار کاملاً نوظهوری نبود. لویی پاستور و همکارش ژ. ف. ژوبر در سال 1877 نشان داده بودند که گاه میکروبی از رشد میکروبی دیگر جلوگیری می کند. نوشته اند که درعهد باستان مصریان و رومیان از کپک نان استفاده می کردند، اما هزاران کپک مختلف بر نان می رویند که تنها چند نوع آنها چیزی تولید می کنند که با عفونت مقابله کند. قاعدتاً فلمینگ هم از این مسئله مطلع بود و به همین سبب در می یابیم که چرا شگفت زده شد.

فلمینگ در ادامه نشان داد که پنی سیلین برای جانوران سمی نیست و به یاخته های بدن آسیبی نمی رساند:

همین سمی نبودن پنی سیلین برای گویچه های سفید بود که باعث شد متقاعد شوم روزی به عنوان ماده ای دارویی شناخته خواهد شد. وقتی پنی سیلین خام در خون انسان آزمایش می شد، رشد استافیلوکوکها را در رقت 1 در 1000 کاملاً مهار کرد، اما اثر سمی آن بر گویچه های سفید چیزی بیش از محیط کشت اولیه نبود. آن را به جانوران نیز تزریق کردم، و ظاهراً هیچ اثر سمی نداشت. چند آزمایش ابتدایی [ بربیماران] نتایج مطلوبی داد اما اتفاق معجزه آسایی نیفتاد، و فهمیدم که باید آن را غلیظ می کردیم . سعی می کنیم پنی سیلین را تغلیظ کنیم اما دریافتیم که پنی سیلین به سرعت خراب می شود، و روشهای نسبتاً ساده ما فایده ای نداشتند.

 
یک شکست:

 در همین هنگام موفقیت چشمگیر سولفانیل آمید باعث شده بود که شیمی درمانی توجه همگان را به خود جلب کند . همکاری هرولد ریستریک و فلمینگ برای جدا سازی و تغلیظ پنی سیلین با شکست مواجه شد، و تا چندین سال بعد دیگر کار مهمی درباره پنی سیلین انجام نگرفت. در اواخر دهه 1930 هاوارد و. فلوری استاد آسیب شناسی دانشگاه آکسفورد همکاری پژوهشی خود را با ارنست بوریس چین ، زیست شیمیدان پناهنده یهودی که از آلمان هیتلری گریخته بود و به سفارش فلوری به آکسفورد آمده بود، آغاز کرد. آن دو تحقیق درباره لیزوزیم، همان آنزیم ضد باکتریایی که فلمینگ کشف کرده بود، و نیز دیگر مواد ضد باکتریایی طبیعی را شروع کردند. چندی نگذشت که پژوهش های آنان بر پنی سیلین که به نظر آنان امید بخش ترین این عوامل بود متمرکز شد.

گروه آکسفورد با بهره گیری از روشهای پیچیده شیمیایی برای جداسازی و تغلیظ، که امکانات آن در آکسفورد وجود داشت و فلوری و چین با آن آشنا بودند، اما فلمینگ در سن مری نه با آنها آشنایی داشت و نه بدانها دسترسی، موفق شدند پنی سیلین را آن قدر تغلیظ و تصفیه کنند که خواص درمانی آن را ابتدا در مقابله با عفونت های تجربی در موش و بعداً در افراد بیماری که از عفونت های استافیلوکوکی و دیگر آلودگی های خطرناک رنج می بردند، به اثبات رسانند ( نخستین پنی سیلین را که در انسان استفاده می شد، در لگن های بیمارستانی رشد می دادند؛ با آنکه پنی سیلین را از ادرار بیماران جدا می کردند و مجدداً مورد استفاده قرار می دادند، اما برخی آزمایش های بالینی به دلیل کمیاب بودن این دارو ناتمام ماندند).

به سبب ضرورت بهره گیری سریع از توانایی پنی سیلین در مقابله با بیماری ها و درمان زخمهای نظامیان جنگ جهانی دوم، تولید آن در مقیاس گسترده، هم در انگلستان و هم در ایالات متحده، از اولویت های اول بود. فلوری به آمریکا رفت تا روشهای استخراج و تولید پنی سیلین در انگلستان را شرح دهد، و شیمیدانان دو سوی اقیانوس اطلس به طور خستگی ناپذیری کار کردند تا ساختار شیمیایی پنی سیلین را تعیین کنند و از راه تخمیر یا تولید آزمایشگاهی آن را به دست آورند. این مولکول پیچیده و ناپایدار برای نخستین بار سالها پس از پایان جنگ به طور صناعی تهیه شد، اما پیشرفت در گسترش تولید آن از راه تخمیر در مدت جنگ به نحوی استثنایی سریع بود.

 
بخت یاری در تولید پنی سیلین:

 همان طور که بخت یاری در کشف پنی سیلین نقش داشت، در این مرحله از تولید آن نیز وارد صحنه شد. وقتی فلوری به ایالات متحده رفت تا درباره تولید پنی سیلین در مقیاس وسیع تبادل نظر کند، از آزمایشگاه پژوهشی ناحیه شمال وابسته به وزارت کشاورزی ایالات متحده در پئوریای ایلینویز دیدن کرد. مدتی بود که در این آزمایشگاه به دنبال کاربردی صنعتی برای محصول غلّه اضافی، و راه حلی برای مشکلی که در همین رابطه وجود داشت، یعنی دفع ماده چسبناکی که به عنوان یکی از فراورده های جانبی از فرایند آسیاب کردن ذرت به دست می آمد، جست و جو می کردند. وقتی این ماده استخراج شده به محیط کشت پنی سیلین اضافه شد، بازدهی کپک مورد نظر را به طور نامنتظره ای ده برابر افزایش داد.

دومین کمکی که آزمایشگاه پئوریا کرد تهیه سویه بهتری از کپک مولّد پنی سیلین بود. صدها کپک از سرتاسر جهان جمع آوری و برای آزمایش به پئوریا فرستاده شدند. شگفت آنکه بهترین کپک را یکی از زنان محلی به نام مری هانت فرستاد، که به دلیل علاقه اش به جست و جو برای کپک های جدید، مری کپکی لقب گرفته بود. او از یکی از بازارهای میوه پئوریا یک طالبی آورد که کپکی با ظاهری قشنگ و طلایی روی آن بود. این سویه جدید کپک بازدهی پنی سیلین را دو برابر کرد، بنابراین ترکیب دو اکتشافی که در پئوریا صورت گرفت میزان بازدهی پنی سیلین را به 20 برابر رساند. چه کسی فکر می کرد پئوریا این قدر در تولید داروی معجزه آسایی که برحسب تصادف در لندن کشف شده بود، نقش پیدا کند؟

 استفاده از پنی سیلین نه تنها جان هزاران نفر را طی جنگ جهانی نجات داد، بلکه عاملی شد تا برای کشف آنتی بیوتیک های دیگر، از جمله خانواده ای از ترکیبات مشابه شیمیایی پنی سیلین به نام سفالوسپورینها، پژوهش هایی انجام گیرد. برخی از این آنتی بیوتیک های جدید در مبارزه با باکتری هایی که به پنی سیلین مقاوم اند مؤثر هستند .

فلمینگ، فلوری و چین جایزه نوبل در فیزیولوژی یا پزشکی را در سال 1945 مشترکاً بردند. هر سه متعاقباً به سبب پژوهشهایشان، که منجر به تسکین آلام و نجات جانهای بی شماری شده بود، به لقب سر نایل شدند.

سِرالکساندر فلمینگ به بهره ای که از بخت یاری برد، آگاه بود. یک بار گفت: سرگذشت پنی سیلین جنبه عاطفی خاصی دارد و نشان می دهد که چقدر بخت، اقبال، سرنوشت، تقدیر، یاهر چیزی که اسمش را می گذارید، در زندگی هر کس نقش دارد . باید اضافه کنم که اگر هوشمندی یا – اگر بخواهیم جزء اساسی تعریف والپول از بخت یاری را به کار  ببریم – ذکاوت فلمینگ نبود، تصادف هایی که برایش اتفاق افتادند به هیچ چیزی نمی انجامیدند.

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ دو شنبه 19 / 6برچسب:, ] [ 22:58 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]


میوه ای در برابر بیماری‌های مرگبار

این میوه شما را در برابر بیماری های مرگبار مسلح می کند و ...

گوجه فرنگی با قیمت نسبتا مناسب به طور گسترده در دسترس تمام مردم قرار دارد و اكثر افراد در گروه‌های سنی و فرهنگ‌های مختلف از خوردن آن لذت می‌برند.

به گزارش سرویس بهداشت و درمان ایسنا، متخصصان تغذیه در آمریكا در یك بازبینی مطالعاتی دریافته‌اند كه خوردن مقادیر بیشتری گوجه فرنگی و فرآورده‌های آن سلامت افراد را بهبود می‌بخشد و حتی می‌تواند خطر ابتلا به بیماریهای خطرناك و كشنده مثل سرطان، پوكی استخوان و بیماریهای قلبی – عروقی را كاهش دهد.

متخصصان مركز ملی ایمنی و فناوری غذا در ایالت ایلینویز در این مطالعه نقش فرآورده‌های گوجه فرنگی را در سلامت و كاهش خطر ابتلا به بیماری‌ها بررسی كردند. آنها دریافتند كه گوجه فرنگی بزگترین منبع آنتی اكسیدان قدرتمند لیكوپن است. برخلاف مواد مغذی موجود در اكثر میوه‌ها و سبزی‌ها، لیكوپن تنها ریزمغذی‌ است كه حتی پس از طبخ و فرآوری نیز بیشتر خاصیت خود را حفظ می‌كند.

بنابر گزارش پایگاه اینترنتی كانسراتیزپرسونال، گوجه فرنگی درعین حال حاوی سایر مكانیسم‌های محافظتی از جمله عملكردهای ضد التهابی و ضد ترومبوسی (تشكیل لخته خون در قلب یا عروق) است.
این كارشناسان تاكید دارند كه طبق مطالعات پیشین بین مصرف گوجه فرنگی و كاهش خطر ابتلا به سرطان، بیماری قلبی و برخی از بیماریهای جدی دیگر رابطه مستقیم وجود دارد.
این بازبینی به طور معضل در مجله «لایف استایل مدیسین» منتشر شده است.
فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

[ دو شنبه 19 / 6برچسب:, ] [ 22:34 ] [ پویا صفی خانی ] [ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 13 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ تخصصی هوشبری دانشگاه علوم پزشکی همدان خوش آمدید.
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان لذت از هوشبری با وبلاگ تخصصی اکسیژن و آدرس oxygen88.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه
امکانات وب

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 602
بازدید ماه : 2224
بازدید کل : 453178
تعداد مطالب : 248
تعداد نظرات : 32
تعداد آنلاین : 1

داغ کن - کلوب دات کام

تعبیر خواب آنلاین

.



Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

.




.


فال امروز


استخاره آنلاین با قرآن کریم


Pichak go Up
فروش بک لینک طراحی سایت عکس